«بیژن مقدم» از مدیران و فعالان رسانه ای شناخته شده کشور در گفت وگویی تفصیلی با «ناصر غضنفری» خبرنگار ایرنا و از تهیه کنندگان مجموعه «تاریخ شفاهی ایران ایرنا»، خاطرات خود را از راه اندازی خبرگزاری فارس، حضور در روزنامه ایران، موسسه جام جم و مسائلی دیگر در این حوزه شرح داده است.

گفت وگوی ایرنا با مقدم تاکنون در قالب پنج شماره روی خروجی ایرنا منتشر شده است.

روابط عمومی خبرگزاری جمهوری اسلامی، بخشهایی از این گفت وگو را که مربوط به ایرنا و موسسه ایران است، تقدیم مخاطبان گرامی می کند:

بیژن مقدم از روزنامه نگاران شناخته شده طیف اصولگرای کشور است. حرفه ژورنالیسم را از کار در روزنامه رسالت در اواسط دهه ۶۰ آغاز کرد. سال ها بعد در راه اندازی خبرگزاری فارس نقش آفرینی کرد و تا سال ها سردبیری و سپس معاونت خبر آن را برعهده داشت.
با روی کار آمدن دولت اول احمدی نژاد روانه روزنامه ایران شد و مدیرمسوولی آن را برعهده گرفت. دوره مسوولیتش در این روزنامه البته چند ماهی بیشتر طول نکشید و به دلیلی که در متن گفت و گو می آید راهی روزنامه جام جم شد. تا سال ۹۳ مدیرعامل و مدیرمسوول این روزنامه بود تا این که با مدیریت جدید صدا و سیما به مشکل برخورد. از آن روزها تا کنون هم مدیرمسوول پایگاه اطلاع رسانی الف متعلق به احمدتوکلی نماینده سابق مجلس است.
مقدم در گفت و گو با «پروژه تاریخ شفاهی ایران ایرنا» روایت زندگی حرفه ای خود را بیان می کند. 


ایرنا: از خودتان بگویید. چطور با افکار انقلابی آشنا شدید؟
مقدم: سال ۵۷ حدود ۱۳ سال داشتم. سن و سالم هم اقتضا نمی کرد فعالیت انقلابی داشته باشم. اما یک خانواده ای به نام «خوشبختیان» به شدت سیاسی در کوچه محل سکونت ما در خیابان کارون تهران زندگی می کردند که چند برادر بودند. آنها همه شان یا در زندان های شاه بودند یا به دلیل تحت تعقیب بودن توسط ساواک به خارج از ایران رفته بودند و بعضی بیان می کردند که در فلسطین هستند.
اواخر سال ۵۷ هیات های مذهبی کشور هم سیاسی شد. من هم در هیاتی که این خانواده برگزار می شد شرکت کردم. در همین هیات ها برای اولین بار تصویر امام را دیدم.
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب یکی از همین برادران (علی خوشبختیان) که به مسایل نظامی و چریکی آشنا بود اقدام به آموزش نظامی کرد. من هم یکی از کسانی بودم که توسط ایشان آموزش نظامی دیدم. البته آن موقع هنوز بسیج و سپاه تشکیل نشده بود و تنها کمیته های انقلاب اسلامی فعال بودند.

ایرنا: فعالیت روزنامه نگاری تان با روزنامه رسالت شروع شد. چطور وارد این روزنامه شدید؟
مقدم: من از سال ۶۰ با آقای دکتر احمد توکلی آشنا شدم. ایشان مباحث اقتصادی و سیاسی را تدریس می کرد. در منزل ما جلسات پرسش و پاسخی با حضور ایشان برگزار می شد.
این آشنایی تدوام داشت تا سال ۶۵ که ایده راه اندازی روزنامه رسالت راه افتاد. این روزنامه می خواست نماینده یک جریان فکری و سیاسی باشد. جریانی که هر چند در دولت مهندس موسوی حضور داشت، اما حضور رسانه ای نداشت. چرا که روزنامه های کیهان و جمهوری اسلامی طرفدار طیف چپ های اسلامی بود و روزنامه اطلاعات هم تقریبا همین طور بود. جناح راست اسلامی اما رسانه و تریبونی نداشت.
روزنامه رسالت با بهره گیری از دو توانمندی راه اندازی شد. یکی پتانسیل روحانیت مبارز و اشخاصی مانند مثل حضرات آیات راستی کاشانی، آذری قمی، خزعلی و حجت الاسلام شرعی.
دیگری پتانسیل روزنامه نگاری افرادی چون آقایان احمد توکلی و مرتضی نبوی.
آقای توکلی از من دعوت کرد با ایشان همکاری کنم. البته من تجربه کار روزنامه نگاری نداشتم و در امور سیاسی فعال بودم.
آقای توکلی اولین حکمی که برای من صادر کرد عنوانش «خبرنگار سرویس جنگ» بود. تا سال ها هم در این سرویس بودم.
بعدها معاون این گروه شدم و سپس معاون سرویس اجتماعی و دبیر آن. آخرین مسوولیتم در رسالت معاونت سردبیر وقت آقای کاظم انبارلویی بود. سال ۸۰ فعالیتم در رسالت پایان یافت.

ایرنا: چرا؟
مقدم: با همه علاقه‌ای که به این روزنامه داشتم به این نتیجه رسیدم که روزنامه رسالت دیگر سقف پروازی ندارد. تا این که بین من و دوستان در سال ۸۰ بحث راه اندازی یک خبرگزاری راه افتاد.

ایرنا: چطور؟
مقدم: وقتی آقای خاتمی رییس جمهور شد مطبوعات دچار یک جهش شد. حواشی سال ۸۰ به این استنباط رسیدیم که علیرغم این که مطبوعات اصولگرا هم در این دوره رشد کرده اند اما هنوز حتی یک خبرگزاری که نزدیک به این طیف باشد وجود خارجی ندارد. لاجرم مطبوعات اصولگرا مجبورند از نظر تولید محتوا به خبرگزاری های ایرنا و ایسنا متکی باشند که آن موقع در ید اصلاح طلبان بود. این نقطه ضعف بزرگی برای مطبوعات اصولگرا به شمار می رفت.
عقیده ما این بود که ابتدا باید تولید کننده خوبی بشویم تا بتوانیم توزیع کننده پیام های مورد نظر خود هم در سطح جامعه باشیم.
بنابراین با عده ای از دوستان تصمیم به راه اندازی یک خبرگزاری اصولگرا گرفتیم. در واقع فلسفه شکل گیری خبرگزاری فارس از آن جا کلید خورد.

ایرنا: هم فکرانتان که به اتفاق تصمیم به راه اندازی این خبرگزاری گرفتید چه اشخاصی بودند؟
مقدم: آقایان مهدی فضائلی، اکبرنبوی، عبدالحسین روح الامینی، حسن اسلامی مهر و برخی دیگر.

ایرنا: نام این خبرگزاری چه بود؟
مقدم: تابان. اسم آن هم برخاسته از کوچه ای بود که ساختمان این خبرگزاری را در آنجا مستقر کردیم. این کوچه بالاتر از تقاطع میرداماد و ولی عصر قرار داشت. در همان ساختمان کار آموزش و جذب نیرو در حد محدود و نوشتن نرم افزار را آغاز کردیم. چند ماهی بیشتر نگذشته بود که دوستانی از بیرون به ما پیشنهاد کردند که با آنها همکاری کنیم. آنها گفتند عده ای دیگر از روزنامه نگاران به دنبال راه اندازی خبرگزاری به نام «فارس» هستند که البته فعلا کاملا داخلی است و هیچ خروجی یا سایتی ندارد. فقط چند نفری به عنوان تحریریه در آن حضور داشتند.
با این پیشنهاد بر آن شدیم به جای راه اندازی دو رسانه؛ یک رسانه اما رسانه ای قوی به وجود بیاوریم. عازم محل این خبرگزاری شدیم و تقریبا همه چیز آن جا را از صفر شروع کردیم. حتی تعمیرات ساختمان و آموزش روزنامه نگاران و تهیه نرم افزار و از این دست. ساختمانی را هم روبروی دانشگاه تهران اجاره کردیم و کار آموزش نیروها آغاز شد.
برای عده ای از خبرنگارانی که می شناختیم دوره های آموزشی نظیر روزنامه‌نگاری حرفه‌ای، جریان شناسی سیاسی، حقوق مطبوعات و تاریخ اسلام برگزار کردیم. در نهایت هم آزمونی گرفتیم و برخی از این نیروها را جذب کردیم. همین ها هسته اولیه محتوایی خبرگزاری فارس را تشکیل دادند.
خاطرم هست روزهای اول سر مدیرعاملی با هم کلی بحث می کردیم و آن را به یکدیگر پاس می دادیم. سرانجام وقتی هیچ کس آن را قبول نکرد آقای مهدی فضائلی پذیرفت. طولی نکشید که من به عنوان اولین سردبیر خبرگزاری فارس انتخاب شدم.

ایرنا: خبرگزاری فارس چه روزی افتتاح شد؟
مقدم: روز افتتاح ۲۲ بهمن ۸۱ بود. ما این روز با انتشار ۲۲ خبر آغاز کردیم.
آن زمان اینترنت فراگیر نبود. از روزنامه ها سوال می کردیم که مطالب فارس را می بینید. آنها پاسخ می دادند اینترنت فقط در اتاق سردبیر است و ما روزی ۱۰ دقیقه می توانیم از آن استفاده کنیم و مطالب را پرینت بگیریم.
یعنی عملا فارس دیده نمی شد. ما هم برای رفع این نقص از همان روزهای آغازین از مطالب مهم سایت فارس پرینت می گرفتیم و آن را برای روزنامه ها فاکس می کردیم تا اخبارمان در بین اهالی مطبوعات رویت شود.

ایرنا: میانه تان با دولت وقت چه طور بود؟
مقدم: دولت آقای خاتمی هم جریان فکری ما را قبول نداشت. ما با دولت مکاتبه می کردیم که می خواهیم جلساتتان را پوشش دهیم، اما جواب می دادند ما شما را به نام یک سایت می شناسیم نه خبرگزاری.
در حالی که مجوز ما خبرگزاری بود. دولت ما را به جلسات خبری خود دعوت نمی کرد.
البته برای ما روشن بود که به دلیل خط مشی سیاسی مان علاقمند نبودند میدان کار رسانه ای را برای ما باز کنند.

ایرنا : در هنگام راه اندازی چه چشم اندازی را برای خود و فارس ترسیم کرده بودید؟
مقدم: ولی ما دورنمای کارمان را در جلسات و بحث های متعددی که انجام داده ایم برای خود مشخص کرده بودیم و اهداف و سیاست ها و تاکتیک کاری خود را روشن کرده بودیم. هدف ما این بود که ابتدا به عنوان رسانه اول کشور در آییم و بعد رسانه نخست منطقه خاورمیانه شویم.
در حالی که خبرگزاری مثل ایرنا وجود داشت که بیش از ۵۰ سال قدمت داشت. یا خبرگزاری ایسنا که اگر چه تازه به وجود آمده بود اما جوانانی بسیار فعال در آن قرار داشتند و این رسانه خوش درخشیده بود.
در سالهای ابتدایی یادم است وقتی به جلسات خبری می رفتیم ما را جدی نمی گرفتند و ما این را از نگاه های آنها می خواندیم. البته طبیعی بود که ابتدای کار با دیده تردید به ما بنگرند که آیا این ها از پس راه اندازی خبرگزاری برمی آیند؟
حتی در جلسه ای به ایرنا رفته بودیم و وقتی با دوستان آنجا درباره اهداف خود صحبت می کردیم با شک به ما نگاه می کردند.
ما می خواستیم کار حرفه ای کنیم. گرایش فکری و ایده هایمان هم مشخص بود.
فهمی که از رسانه داشتیم این بود: ۱٫ کار رسانه دراز مدت است و نباید در زمانی کوتاه انتظار داشته باشیم همه ما را بشناسند و به اهدافمان برسیم . ۲٫ فعالیت رسانه ای در ذات خود به اعتدال و اعتماد نیاز دارد.
لذا ما باید بتوانیم اعتماد مخاطب را جلب کنیم. یعنی اگر شخصی که با اندیشه های او موافق نیستیم حاضر به گفت و گو با ما شود باید با رعایت امانتداری سخنانش را منتشر کنیم. این در درازمدت برای فارس اعتبار و اعتماد در بین اهالی فرهنگ، سیاست و جامعه ایجاد می کند.
ما این دیدگاه خود را پیاده کردیم و با اصلاح طلبان زیادی مصاحبه کردیم و بدون سانسور نشر دادیم.
هر چند بخشی از جریان دوم خرداد به تشکل های خود به طور غیرعلنی دستور داده بودند که به هیچ عنوان با فارس مصاحبه نکنند. یعنی فارس در همان ابتدا با تحریم روبرو شد.
البته بسیاری شان هم به این تحریم تشکیلاتی توجه نکردند و با ما مصاحبه می کردند. بدیهی است که از طرف تشکیلات خود تحت فشار هم قرار می گرفتند. ما هم با نهایت امانتداری سعی می کردیم گفت و گوهایشان با فارس را منتشر کنیم.
اما به مرور اخبارمان در مطبوعات اصلاح طلب کار شد و در بعضی حوزه های خبری از آنها جلو زدیم.
بنابراین استفاده از اخبار فارس در مطبوعات رویه شد.
طولی نکشید که از یک روز مشخص تصمیم گرفتیم دیگر اخبار فارس را برای هیچ رسانه ای فاکس نکنیم و به آنها گفتیم اگر اخبار ما را می خواهید ببینید خودتان به سایت فارس سر بزنید.
این را هم بگویم که ما اخبار زرد و جنجالی را کار نمی کردیم بلکه این موفقیت را با استفاده از خبرهای جدی که خبرگزاری های اصلاح طلب از آن جا مانده بودند رقم زدیم.
همین باعث شد جریان هایی که ما با مصاحبه نمی کردند به فکر تغییر رویه خود بیفتند.
طولی نکشید که فارس خبرگزاری اول کشور از نظر میزان بازدید شد.

ایرنا: فارس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است؟
مقدم: این قبلا بیان شده است. وقتی آقای فیروزآبادی رئیس وقت ستاد کل نیروهای مسلح می گوید ما به فارس تذکر داده ایم یا حجت‌الاسلام و المسلمین علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه در این باره حرف زده‌اند دیگر ابهامی باقی نمی ماند.

ایرنا: منبع مالی فارس چه بود؟ از سپاه پاسداران؟
مقدم: خیر. وابستگی مستقیم نداشت. فارس یک مجموعه فرهنگی بود و از جاهای مختلفی بودجه می گرفت. در ساختاری که ما تعریف کرده بودیم فارس به عنوان رسانه‌ای انقلابی و اصولگرا با هویتی مستقل در نظر گرفته شده بود.

ایرنا: از نهادهای انقلابی هم بودجه می گرفت؟
مقدم: بله. بخشی از آن حتما از مجموعه های مرتبط با نهادهای انقلابی بود.

ایرنا: فرمودید اصولگرا. البته نام اصولگرایی آن موقع هنوز باب نشده بود؟
مقدم: بله. اصلاح طلبان هنوز با عناوینی چون محافظه کار و اقتدارگرا و راست سنتی از ما یاد می کردند که بار معنایی مثبتی نداشت. ولی ما واژه اصولگرایی را انتخاب کردیم و آن را جا انداختیم. این واژه بار معنایی و برچسب منفی در خود نداشت.

ایرنا: سال ۸۴سال تعیین کننده ای در سیاست کشور بود. فارس از کدام نامزد ریاست جمهوری حمایت کرد؟
مقدم: فارس همیشه جهت گیری اصولگرایی انقلابی خود را حفظ کرد. در نظر گرفتن همزمان کار حرفه ای رسانه و معیارهای انقلابی گری اصولگرایانه. قطعاً وزن این دو یکی نبود. یعنی ما در کنار حفظ موضع انقلابی خود نظرات اصلاح طلبان را هم نشر می دادیم.

ایرنا: خاطرم هست یک بار با شخصی که از اصلاح طلبان شناخته شده است مصاحبه می کردم می گفت فارس با من مصاحبه می کند و بدون یک واو سانسور آن را نشر می دهد...
مقدم: بله. موفقیت شانسی نیست. باید قواعدی درست را در نظر گرفت و به آن عمل کرد تا موفق شد. وقتی ایده ما این بود که در کشور اول شویم این در خلا حاصل نمی شد. مقدماتی داشت که باید فراهم می شد. یکی از آن همین مصاحبه با چهره های اصلاح طلبی بود که با دیدگاهایشان موافق نبودیم اما امانتدار رأی و نظرشان بودیم .
در انتخابات ها هم ما اصلا ادعا و اعتقادی نداشتیم که فارس بی طرف است. یعنی هیچ رسانه ای در کشور چنین نیست که ما باشیم.
قرار نبود فارس فرصت برابر به نامزدها دهد. چنین رسالتی هم نداشت. اما این طور هم نبود که نامزدهای غیراصولگرا را حذف کنیم و برنامه های تبلیغاتی شان را پوشش ندهیم.
حتی برخی نامزدهای اصولگرا از ما انتقاد می کردند که چرا اخبارشان را پوشش نمی دهیم. در حالی که خبرنگاران برخی رسانه ها را همراه خود به سفرهای تبلیغاتی استانی برده بودند، اما چون به ما گفته بودند خودتان خبرنگارتان را جدا‌گانه بفرستید ما هم از این کار امتناع کردیم تا فارس را جدی بگیرند و به آن بی احترامی نکنند.

ایرنا: فارس درانتخابات ۸۴ بیشتر از آقای قالیباف حمایت کردید؟
مقدم: احتمالا همین طور باشد. خاطرم است همان سال به اتفاق آقای فضائلی مدیرعامل فارس نزد آقای احمدی نژاد در شهرداری تهران رفتیم و دلایل خود را برای این که ایشان نباید نامزد ریاست جمهوری شود برایشان بیان کردیم.

ایرنا: واکنش ایشان چه بود؟
مقدم: نپذیرفت. صریح و با قاطعیت گفت من رییس جمهور آینده ایران هستم و مردم به من رای خواهند داد. حالا بر چه اساسی به این ارزیابی رسیده بود نمی دانم. البته قبلا هم درباره شورای شهر چنین ادعایی را کرده بود.

ایرنا: چطور؟
مقدم: اولین جایی که اصولگرایان موفق شدند در انتخابات شورای شهر دوم بود. آقای احمدی نژاد هم مسوول ستاد آبادگران در آن انتخابات بود.

ایرنا: فکر می کردید پیروز شوید؟
مقدم: خیر. ارزیابی ما این بود که فضای جامعه توجهی به انتخابات شورای شهر ندارد. برای نصب پوستر هم برای اولین بار محدودیت های گسترده ای به وجود آمده بود و نمی شد کار تبلیغاتی چندانی کرد. ما از این انتخابات ناامید بودیم.
اما یادم است آقای احمدی نژاد در جلسه ای که در جمعیت ایثارگران داشتیم و ایشان هم عضو آن بود با قطعیت گفت ما پیروز این انتخاباتیم.
در حالی که شواهد ما چنین چیزی را پیش بینی نمی کرد.

ایرنا: چه شد که راهی روزنامه ایران شدید؟ 
مقدم: سال ۸۴ که من مسوولیت سردبیری فارس را برعهده داشتم دولت آقای احمدی نژاد مستقر شد. آقای صفارهرندی که از دوستان و از روزنامه نگاران پرسابقه و قدیمی بود به عنوان وزیر ارشاد کار خود را آغاز کرد.
ایشان در جریان کارهای رسانه ای من بود، چون در جلسات مشورتی فارس نیز به طور مدام شرکت می کرد. یک شب حوالی نیمه شب ایشان به من زنگ زد و گفت شما نمی خواهی به ما کمک کنی؟
گفتم: در خدمت شما هستم.
گفت: می خواهیم روزنامه ایران را از تیم قبلی یعنی آقای وصال تحویل بگیریم. شما بیا و مدیرمسوول آن شو.
پاسخ دادم: من نمی توانم. چون هنوز کارهای ناتمامی در فارس دارم. از طرفی وقتی جایی مستقر می شوم دنبال جای جدید نیستم.
ایشان اصرار کرد. در نهایت من گفتم تصمیم به ماندن یا رفتن از فارس از عهده من خارج است.
آقای صفارهرندی بعدا این مساله را در جلسه هیات مدیره فارس مطرح کرد و ضرورت انتصاب مرا در روزنامه ایران شرح داد. مجموعه فارس هم پس از بحث های فراوان موافقت کرد و من با حکم وزیر ارشاد به عنوان مدیرمسوول و مدیرعامل روزنامه ایران منصوب شدم.

ایرنا: واکنش ها به انتصاب شما چگونه بود؟ 
مقدم: نخستین واکنش ها توسط خود خبرگزاری ایرنا و آقای خادم المله مدیرعامل وقت آن انجام شد. ایشان بیانیه ای داد و مدعی شد اختیار نصب مدیرعامل و مدیرمسوول روزنامه ایران با خبرگزاری ایرنا است چرا که این روزنامه زیرمجموعه این خبرگزاری است.
از همین بیانیه ایرنا نخستین چالش ها ایجاد شد. در واقع دوستان خبرگزاری چندان موافق انتصاب من یا نحوه این انتصاب نبودند.

ایرنا: در ادامه به مشکل برخوردید؟ 
مقدم: بله. من بارها مشکلاتی که از سوی مدیریت ایرنا در مسیر فعالیت روزنامه ایران ایجاد می شد را با آقای صفار در میان گذاشتم. ایشان می گفت مشکلی نیست و من آن را حل می کنم و این جزو اختیارات وزیر است و شما کارتان را ادامه دهید.
بدیهی بود من هم تا زمانی که وضعیت من در روزنامه ایران تثبیت نشود نمی توانستم برنامه ریزی برای آن جا داشته باشم .
عملا چیزی که مانع کار می شد چالش بین ما و ایرنا بود. نامه های من به آقای صفار وجود دارد که مشکلات را برای ایشان تشریح کردم. چند بار هم استعفا دادم و نوشتم « من برای کار کردن به این جا آمده ام نه دعوا. اما فضایی که دوستان ایرنا در مسیر فعالیت من ایجاد می کنند فضای دعواست. در فضای تنش هم نمی شود کار کرد.»
این را هم اضافه کنم که آقای صفار همیشه در این منازعات از من در مقابل جریان مخالف حمایت می کرد.

ایرنا: مجموعه دولت آقای احمدی نژاد چه؟ 
مقدم: آقای خادم المله خود را به پشتیبانی آقای احمدی نژاد مستظهر می دید نه مجموعه وزارت ارشاد. آقای خادم المله می گفت من بچه محل آقای احمدی نژادم و ایشان هم از من حمایت می کنند. ایشان مدعی بود چرا آقای صفارهرندی مدیرعامل ایران را تعیین کرده است در حالی که این کار در حیطه وظایف مدیرعامل ایرناست.
یادم است در همان ایام چند نفر از خبرنگاران روزنامه ایران ورزشی استعفا دادند. اما آقای خادم المله به آنها گفت به سرکار خود برگردند. در حالی که اصلا این قضیه به ایشان ارتباطی نداشت.
البته من هم مخالف رفتن آن‌ها از روزنامه بودم. این دوگانگی برای من که واقعا برای کار کردن آمده بودم و می خواستم روی کار متمرکز باشم قابل تحمل نبود.
برای همین مدت فعالیت من در این روزنامه بسیار کوتاه بود. آبان ۸۴ به آن جا رفته بودم و بهمن همان سال بیرون آمدم.

ایرنا: بدنه به جای مانده از دولت قبل در روزنامه ایران در مقابل انتصاب شما چه واکنشی داشتند؟ 
مقدم: کمی گارد مخالف داشتند. اما در جایی مانند روزنامه ایران که وابسته به دولت است روزنامه نگاران آن جا باید این انعطاف را داشته باشند که با همه دولت ها بتوانند کار کنند. خیلی از روزنامه نگاران این موسسه و ایرنا که از قدیم در آن جا هستند این موضوع را پذیرفته اند.

ایرنا: در طول حضورتان در موسسه ایران کسی را هم از آن جا اخراج کردید؟ 
مقدم: خیر. هیچ کس. مگر آنکه خودشان تصمیم به خدا حافظی با مجموعه گرفته باشند .

ایرنا: و نحوه خروجتان از موسسه به چه ترتیب بود؟ 
مقدم: چهارشنبه شبی در بهمن ۸۴ وسایل خود را جمع کردم. چک ها و نامه هایی را که باید امضا می کردم کردم و از منشی خداحافظی کردم.
پرسید کجا می روی؟
گفتم: امکان تداوم کار و حل مشکل وجود ندارد .
گفت: پس روزنامه شنبه را چه کسی در می آورد؟
پاسخ دادم: آنهایی که باید بیایند می آیند و در می آورند. وقفه ای ایجاد نمی شود. عده ای از بیرون منتظر استعفای من هستند.

ایرنا: نمی توانستید بمانید و در مقابل فشارها مقاومت کنید؟ 
مقدم: مقاومت انجام شد اما دیگر کار باید یکطرفه می شد. نمی شد به آن صورت ادامه داد. دریافته بودم که قرار نیست بگذارند کار روزنامه پیش رود. دیدم این وسط روزنامه و نیروها ضرر می کنند و بهتر است من از این میدان خارج شوم.
همان شب به دفتر آقای صفار زنگ زدم و به رییس دفتر ایشان آقای پرویز کرمی گفتم ادامه این وضعیت ممکن نیست.
فکر می‌کنم روز جمعه هم آقای اسلامی فرد از طرف مدیریت ایرنا آمد و مسوولیت روزنامه را بر عهده گرفت.

ایرنا: و دوباره به فارس برگشتید؟ 
مقدم: بله. من از شنبه هفته بعد آمدم و دوباره در فارس مشغول شدم. آقای فضائلی همچنان مدیرمسوول فارس بود و مرا به عنوان معاون خبر خود منصوب کرد. این دوره کاری من هم تا اواخر مرداد ۸۵ ادامه پیدا کرد.