«محسن بهاروند» رییس مرکز ایرنا در استان خوزستان از جمله مدیران و خبرنگاران باسابقه و شناخته شده سازمان است که سالها در دفاتر و مراکز استانها با جدیت در تلاش بوده و همواره به «ایرنایی بودن» خود افتخار کرده است.

سفر دکتر «سیدضیاء هاشمی» مدیرعامل سازمان و هیات همراه به استان خوزستان در روزهای اخیر بهانه ای شد تا با بهاروند در باره خودش، جزییات این سفر و خاطراتش از زندگی حرفه ای صحبت کنیم.

متن کامل مصاحبه سایت روابط عمومی سازمان را با محسن بهاروند پیش رو دارید:

سوال: جناب آقای بهاروند، جنابعالی از نیروهای باتجربه و شناخته شده سازمان هستید اما برای آنکه همکاران بیشتر با شما آشنا شوند، لطفا خودتان را معرفی کنید؟

محسن بهاروند: به نام خدا. محسن بهاروند هستم کارمند رسمی ایرنا با ۲۵ سال سابقه. در حال حاضر مدیر مرکز ایرنا در استان خوزستان و از نظر تحصیلی، دانشجوی مقطع دکتری در رشته زبان و ادبیات فارسی هستم.
سال ۷۲ در لرستان وارد خبرگزاری شدم. بعد از ۶ سال رییس لرستان شده و ۲٫۵ سال رییس دفتر ساوه. یکسال دبیر منطقه ششم و مجدد ۴ سال رییس استان لرستان، ۱٫۵ سال رییس استان فارس، ۴٫۵ سال رییس استان همدان و بیش از ۴٫۵ سال است که رییس استان خوزستان هستم.

سوال: با توجه به این تجربه، تعریف شما از ایرنا چیست و چه ویژگی هایی برای خبرنگاران و مدیران آن قائل هستید؟

محسن بهاروند: ایرنا یک رسانه موثق، حرفه ای ،قابل اعتماد و بسیار موثر در هدایت افکار عمومی است. خبرنگاران ایرنا باید زیرک، باهوش، نترس، شجاع، تیزبین ، پیگیر، فعال، کوشا و عالم به مسائل روز بوده و در لایه های مختلف جامعه وارد شوند. درد جامعه را حس کنند و شرافت حرفه ای خود را با هیچ چیز عوض نکنند، اهل معامله نباشند، بی پیرایه و صریح باشند، قدرت سوال کردن داشته باشند، کم رو نباشند و جسارت در پیگیری داشته باشند.

خبرنگاری در ایرنا یعنی صف مقدم، یعنی تابلو و پیشانی کار، یعنی اعتبار رسانه، یعنی برگ برنده و خلاصه خبرنگار یعنی همه چیز یک رسانه و با توجه به اینکه ایرنا یک رسانه صد درصد حرفه ای و با سابقه بالا است باید بهترینها را در این زمینه انتخاب کند.
مدیران ایرنا نیز باید شانی بالاتر از خبرنگاری برای خود قائل نشوند، باید خود در جلوی خبرنگاران باشند. مدیران ایرنا نباید صف خود را از خبرنگاران جدا کنند. باید تراوش فکر داشته باشند، ایده های نو و خلاقانه داشته باشند، با برنامه و دارای استراتژی خبری باشند. مدیر ایرنایی باید شجاع باشد و هیچگاه در برابر فشارها سست نشود و رسانه را منفعل ننماید.

مدیر رسانه باید بتواند ارتباط خود را با اتاق خبر قطع نکند و بلکه میزی در داخل اتاق خبر داشته باشد.
مدیر ایرنایی باید به همه مسائل پیرامون خود حساس باشد. با همگان ارتباط برقرار کند به تکنیکها، تاکتیکها و فرا تاکتیکهای خبری مسلط باشد. مدیر ایرنایی باید فضای کار را برای همکاران با نشاط نماید و هیچگاه پشت همکار را خالی نکند بلکه دقیقا نقطه اتکای آنها باشد. مدیر ایرنایی باید در مواقع بحران قدرت تصمیم گیری داشته باشد. بشاش باشد و با زبان بدن بتواند شادابی را در محیط کار خود نشر دهد.مدیر ایرنا باید جسور باشد و با علم به شیوه های تنظیم خبر، رسانه را برای مخاطب جذاب نماید.

سوال: با این توصیفات، چه تفاوتی از نظر حرفه ای و کاری میان خبرنگاران شهرستان با مرکز (تهران) می بینید؟

محسن بهاروند: به طور یقین، همه خبرنگاران ایرنا حرفه ای هستند اعم از خبرنگاران تهرانی یا شهرستانی ولی در شهرستانها به دلیل وجود قدرت مانور بیشتر و عملیاتی بودن کار ،تسلط کاری آنان بیشتر است. عموما در تهران به دلیل گستردگی و پهنه وسیع جغرافیایی و حوزه های کاری، هر خبرنگار معمولا در یک حوزه کار می کند اما در شهرستانها خبرنگاران به دلیل کمبود خبرنگار مجبورند در همه حوزه ها فعال باشند و همین امر دانش آنان را افزایش داده و به تجارب آنان بیشتر می افزاید.

سوال: چه پیشنهادی برای بهبود شرایط و ارتقای جایگاه حرفه ای ایرنا در افکار عمومی و جامعه دارید؟

محسن بهاروند: درگذشته به دلیل محدود بودن رسانه ها و نداشتن رقیب، کار برای ایرنا، خیلی سخت نبود ولی امروز کار خبری از انحصار خارج شده و رسانه فراگیر شده است. هر فرد می تواند یک رسانه باشد چه مسلط به کار خبر و چه آماتور. بنا بر این، کار برای ما بسیار سخت شده است و باید تلاش خود را را چند برابر کنیم تا از رقبا باز نمانیم .

در این راستا، لازم است به ابزارهای جدید متوسل شویم. یکی از این ابزارها مولتی مدیا و چند رسانه ای است. قبلا همه چیز در متن (Text) خلاصه می شد ولی امروز متن بسیار عقب مانده و جای خود را به مولتی مدیا (چند رسانه ای) داده است. اگر ما می خواهیم در عرصه باقی بمانیم باید بتوانیم فیلم، عکس ، صدا ، مونشن گرافیک، اینفو گرافی و داده نما را تولید کنیم. باید بتوانیم عکسها و فیلمهای چند بعدی ارائه دهیم و لازمه آن، داشتن دانش و فکر آن است.

امروز در کنار کارمان باید اتاق آموزشمان هم فعال باشد و مدام علم مان را به روز کنیم. باید با ذائقه مخاطب حرکت کنیم و در این زمینه نباید کمترین قصوری انجام شود چون مخاطب به دنبال بهترین کارهاست.

سوال: آقای دکتر هاشمی روزهای اخیر مهمان شما در استان خوزستان بودند و خبرهای خوبی از این سفر داشتیم. این سفر از نظر شما چگونه بود و در جریان آن چه گذشت؟

محسن بهاروند: دکتر هاشمی بسیار مرد دانشمندی است و این را در این سفر بیشتر دیدم. زمانی که برای استقبال ایشان نام ۱۰ مسئول بلند پایه استان را دادم بسیاری از افراد جامعه دانشگاهی هم می خواستند به استقبال بیایند که به دلیل محدودیت در پذیرش پاویون فرودگاه این امر ممکن نبود و اینجا بود که متوجه شدم دکتر هاشمی را اغلب می شناسند.

اولین نشست ایشان ، چهارشنبه شب - ۱۲ دی - در دانشگاه با هیات رئیسه و اعضای هیات علمی دانشگاه شهید چمران بود. استقبال بسیار گرمی از دکتر شد. سخنرانی بسیار علمی ایشان در این نشست، قابل تحسین بود. روز پنجشنبه روز پر کاری برای ما و جناب دکتر بود. اولین نشست مربوط به مسئولان روابط عمومی های ادارات استان و تعدادی از مدیران رسانه های استان بود که به رغم تعطیلی ادارات خوزستان در روز پنجشنبه  استقبال بسیار باشکوهی از این نشست شد. در این نشست دکتر سخنرانی بسیار خوبی داشت و در بیان نقش روابط عمومی ها در انتشار اخبار سخن گفتند و سپس برنامه پرسش و پاسخ به عمل آمد که اغلب از نقش ایرنا تقدیر کردند.

نشست دوم دکتر هاشمی با فرمانداران استان خوزستان بود که ایشان در خصوص وضعیت فعلی آمریکا در منطقه و تحلیل رفتن قدرت اقتصادی و سیاسی آن سخنرانی کردند. این سخنرانی که بیش از یک ساعت به طول انجامید با استقبال فرمانداران مواجه شد. در همین جلسه دکتر شریعتی استاندار خوزستان نقش ایرنا در تبیین اخبار موثر را ستودند و از دکتر هاشمی بخاطر ایجاد تحول در ایرنا تقدیر کردند.

جلسه بعدی نشست دکتر هاشمی با مدیر عامل شرکت توسعه نیشکر بود که در این نشست نیز مهندس شمیلی گزارشی از وضعیت شرکت به دکتر هاشمی ارائه کرد و در ادامه نحوه تعامل این شرکت با ایرنا هم بررسی شد.

مدیرعامل محترم سازمان سپس در جمع همکاران ایرنا حضور یافتند؛ نشستی که بیش از سه ساعت طول کشید و در فضایی بسیار صمیمی مسائل و مشکلات همکاران مطرح شد.
نکته جالبی در این نشست حاصل شد و آن هم اینکه حدود ۳۰ نفر از همکاران استان در اتاق جلسه حضور داشتند که دکتر برای اولین بار همکاران را ملاقات کردند. بعد از اینکه همکاران خودشان را معرفی کردند بدون اینکه دکتر اسم آنها را نوشته باشد در آخر جلسه نام آنها را یک به یک اعلام کرد که حتی یک نفر را اشتباه قرائت نکرد که با تشویق همکاران مواجه شد. نکته دیگر اینکه برخی مسئولان استان برای دیدن دکتر مجبور شدند وارد جلسه ما شوند که دکتر برای اینکه جلسه با وقفه مواجه نشود مدیریت جلسه را در آن چند دقیقه که حضور نداشتند به مهندس شفیعی معاون محترم پشتیبانی سازمان واگذار کردند که ایشان هم با سعه صدر به حرفها و درد دلهای دوستان گوش می کردند.

سپس به دیدار  آیت الله شفیعی یکی از روحانیون برجسته خوزستان رفته و ضمن اقامه نماز در مسجد ایشان، دیداری یک ساعته برگزار کردند.
در ادامه پنجشنبه شب تعداد دیگری از اساتید دانشگاههای استان خوزستان یک نشست صمیمی با دکتر هاشمی برگزار کردند که تا ۱۲ شب به طول انجامید.

روز جمعه به اتفاق دکتر به هویزه رفتیم و در مراسم یادمان شهدای هویزه شرکت کردیم و بعد از ظهر جمعه هم اهواز را به قصد تهران ترک کردند.

سوال: آیا جزییات ویژه یا نکته خاصی در مورد این سفر  به نظرتان می آید که در خبرها به آن اشاره نشده بود؟

محسن بهاروند: بله، در هویزه دکتر در جمع مسئولان قرار گرفت تا جوایز خانواده شهدا را اهدا کند. بعد از اتمام مراسم به رسم یادبود یک بسته فرهنگی و جوایزی را به دکتر هاشمی اهدا کردند که دکتر در همان جا بسته را بین بچه های شهدا تقسیم کردند. نکته جالب اینکه بسیاری از مردم تقاضاها و درخواستهایی برای حل مشکلاتشان در وزارتخانه های مختلف داشتند که دکتر نامه های آنان را اخذ و قول دادند پیگیری کنند.

سوال: ارزیابی کلی شما از سفرهای مدیرعامل سازمان به استانها چیست؟

محسن بهاروند: بسیار سفرهای خوبی است چرا که مدیر عامل محترم با حضور در هر استان از نزدیک تلاشهای همکاران را می بینند، مشکلاتشان را از نزدیک لمس کرده و نسخه ای برای رفع آن خواهند پیچید. ضمن اینکه باعث تقویت روحیه همکاران می شود. علاوه بر این، در اینگونه سفرها دکتر هاشمی با توجه به جایگاه خاص خود، مسئولان استانی را نیز ترغیب به حمایت همه جانبه از خبرنگاران ایرنا می کنند.

سوال: یک تیم خبری تحقیقی نیز روزهای اخیر به خوزستان اعزام شده بود. برنامه این تیم چه بود و چه اقداماتی انجام داد؟

محسن بهاروند: بله. این تیم به سرپرستی استاد حیدرهائی از پیشکسوتان خبره ایرنا به خوزستان آمدند. این تیم ها بسیار مفید و اثرگذارند هر چند ممکن است سوژه ها تکراری باشد اما این تیم با زاویه های دیگری موضوعات را خواهند دید و ممکن است مسائلی از دید ما به عنوان استان مخفی مانده باشد که این دوستان آن را رصد می کنند. قبلا هم این تیم ها در ایرنا بود ولی به دلایل نامعلومی چند سالی است که تعطیل شده بودند.

سوال: تا چه اندازه، اعزام اینگونه تیم ها را در تقویت اطلاع رسانی ایرنا موثر می دانید؟

محسن بهاروند: به شرطی که این تیم ها دارای زمان مناسب بوده و با برنامه ریزی از قبل اعزام شده باشند، قطعا در تقویت اطلاع رسانی ایرنا موثر خواهند بود.

سوال: به عنوان آخرین سوال، چندخاطره جالب از دوران فعالیت حرفه ای برای مخاطبان ما بیان کنید.

محسن بهاروند: چند سال پیش در لرستان بودم که زمین لرزه ای ۶٫۳ ریشتری در شمال استان به وقوع پیوست. بلافاصله مشغول ارسال اخبار در مرکز خرم آباد شدیم. ظهر به اتفاق دو نفر از همکاران در اداره مشغول صرف ناهار بودیم که یک پس لرزه ۵٫۵ ریشتری آمد و ساختمان به شدت دچار لرزش شد. دو عزیز همکار پا به فرار گذاشتند و تا بعد از اتمام زمین لرزه برنگشتند. وقتی دوباره به دفتر آمدند، دیدند که من همچنان آرام مشغول صرف غذا هستم. گفتند شما نترسیدید. با خنده گفتم ترسیدم ولی گفتم حالا که می خواهم بمیرم بگذار گرسنه از دنیا نروم! البته به مزاح گفتم. چرا که ما در طبقه سوم بودیم و مجالی برای فرار نبود و اگر خدای نکرده، سقف فرو می ریخت، همه جا را می گرفت. پس، فرار کار بیهوده ای بود.

یک خاطره هم در افغانستان دارم. یک ماموریت یک ماهه به افغانستان در دی ماه سال ۸۳ داشتم. یک شب برای دعای کمیل به رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کابل رفته بودیم. شب بسیار سرد و برفی بود. بعد از دعا به رایزن فرهنگی گفتم که من می خواهم تا دفتر ایرنا پیاده بروم. ساعت ۱۲ شب بود. گفت ماشین نمی تواند توی این برف برود تو چطور می خواهی بروی؟!. جواب دادم: اما من پیاده می روم.

راه افتادم. حقیقتا برف سنگین بود و من هم راه را گم کردم. در یک جایی به چند نفر مشکوک برخوردم که احتمال دادم از طالبان باشند. بعد از اینکه به آنها نزدیک شدم دیدم اسلحه دارند. در همین حین متوجه شدم دارند به من اشاره می کنند.  با خودم گفتم دیگه کارم ساخته است. بطور اتفاقی، یکدفعه یک تویوتا لندکروز با زنجیر چرخ به من نزدیک شد با عجله، پریدم بالای خودرو تا اینکه به سفارت اسپانیا رسیدیم. آنجا خودم را از ماشین پرت کردم. بلافاصله، نگهبانان سفارت به من فرمان ایست دادند. ایستادم. آنها از من پرسیدند کجایی هستی و  اینجا چه می خواهی؟!. گفتم خبرنگار ایرنا هستم و راه را گم کرده ام .خلاصه بعد از ارائه کارت و بازجویی و اطمینان آنها از درستی حرفم، مرا تا دفتر ایرنا اسکورت و مشایعت کردند. شانس آورده بودم. همان جا بود که بابت این ماجرا و زنده ماندنم، هم خدا را شکر کردم و هم تصمیم گرفتم که دیگر از این ریسکها نکنم.