تهران- ایرنا- یک عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی دانشگاه شهید بهشتی در خصوص تأثیر خواندن منظم کتاب در به تاخیر انداختن دمانس‌ها مغزی می‌گوید برپایه مطالعات انجام شده افراد وقتی که به طور روزمره مجله، روزنامه و کتاب می‌خوانند، احتمال ابتلا به آلزایمر در آنها به طرز چشمگیری کاهش می‌یابد.

یکی از برنامه‌های خانه کتاب و ادبیات ایران در سی‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب، برگزاری نشست‌های تخصصی با عنوان «مجموعه گفت‌وگوهای آینده اینجا است…» تعریف شده بود. در یک بخش از این مجموعه گفت‌وگوها «مهدی پورمحمد» عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم شناختی و مغز دانشگاه شهید بهشتی به موضوع‌هایی همچون تأثیر کتاب در سرمایه‌شناختی جامعه، تأثیر کتاب خواندن منظم در شبکه‌های مغز، علوم‌شناختی و آینده صنعت نشر کتاب پرداخت.

تأثیر کتاب خواندن منظم در شبکه‌های مغز

دکتر مهدی پورمحمد در ابتدا در خصوص نسبت شناخت و کتاب می‌گوید: «وقتی از کتاب و ذهن مشترک صحبت می‌کنیم، منظور ما این است که پدیده بلافصلی که در محیط ما وجود دارد یا پدیده‌ای مانند افسانه و اسطوره که ما به آن دسترسی نداریم، در حقیقت در ذهن ما مفهوم‌سازی می‌شود. مفهوم‌سازی که ما از آن صحبت می‌کنیم، تنها مقوله زبانی نیست و در این انقلاب شناختی، آن چیزی که مهم است، آن شیوه مفهوم‌سازی است که ذهن بشر انجام می‌دهد».

خواندن یکی از پیچیده‌ترین فرآیندهای پردازشی در مغز است یعنی زمانی که ما کتاب می‌خوانیم و با کتاب همراه هستیم در وهله نخست شمار واژگان عمومی و تخصصی زیادی به ذهن راه یافته و در واقع دانش ما نسبت به آن حوزه افزایش می‌یابد این خود می‌تواند تأثیر بلندمدت و کوتاه‌مدت در نواحی شناختی مغز داشته باشد.

خواندن منظم می‌تواند تأثیر خیلی خوبی را در تأخیر انداختن دمانس مغزی داشته باشد، تحقیقی بر روی حدود ۱۵ هزار فرد در سن ۶۵ سالگی نشان می‌دهد که این افراد وقتی که به طور منظم و روزمره مجله روزنامه و کتاب می‌خوانند کمتر دچار زوال عقل می‌شوند و در واقع احتمال ریسک ابتلاء به آلزایمر در آنها کاهش می‌یابد.

یک نکته مهم این است که همه می‌دانند که کتاب خواندن مفید است اما در دنیای امروز با توجه به اینکه افراد بالندگی شناختی بیشتری پیدا کردند و نسبت به موضوع‌هایی که در اطراف خودشان است، بیشتر حساسیت دارند، باید بدانیم که خواندن چه مطلبی بهتر است. این مسأله‌ای است که باید همه به آن توجه داشته باشند.

بنابراین از دو بُعد می‌توان به سرمایه شناختی پرداخت یکی از این جهت که افراد سالم وقتی که کتاب می‌خوانند، توانمندی شناختی آنها توسعه می‌یابد و یکی اینکه از بعد بالینی که از ابتلاء به زوال عقل جلوگیری می‌کند.

تأثیر کتاب در سرمایه شناختی جامعه

عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم شناختی در توصیف تأثیر کتاب در سرمایه شناختی جامعه اظهار می‌کند: سرمایه می‌تواند نمودهای مختلفی داشته باشد و یکی از نمودهای آن توانایی‌های شناختی مردم جامعه است. آن افرادی که پدیدآورنده محصولی به نام کتاب هستند، سرمایه‌شناختی برای جامعه محسوب می‌شوند و نویسنده آنچه را که در ذهنش وجود دارد و حاصل تجربه‌های خود را به نگارش در می‌آورد و در اختیار افراد قرار می‌دهد. بنابراین نویسنده‌ها، مترجم‌ها، تصویرگران و حتی ناشران توسعه‌دهنده سرمایه شناختی جامعه هستند و در بُعدی از سرمایه قرار دارند.

وی در خصوص تأثیر کتاب در سرمایه شناختی جامعه بیان می‌کند: اگر از افراد نام یکی از کتاب‌هایی را که بر آنها تأثیر بیشتری گذاشته است، بپرسند، بیشتر آنها از یک کتاب نام می‌برند و این نشان می‌دهد که در واقع آن کتاب آنقدر از نظر محتوا و متن قدرتمند بوده که توانسته روی کارکرد و حتی ساختار مغز تأثیر بگذارد و این مهم‌ترین سرمایه شناختی است که کتاب می‌تواند به زندگی انسان بدهد. یا اینکه خواننده‌ای که کتاب خاصی را انتخاب می‌کند، سرمایه شناختی محسوب می‌شود چون قرار است تحت تأثیر قرار بگیرد و در واقع تعامل‌هایی که بین متن و خواننده به وجود می‌آید، خودش ارزشمند است.

تأثیر فناوری شناختی در صنعت نشر

دکتر مهدی پورمحمد در ادامه فناوری‌های شناختی نوین را تسهیل‌گر صنعت نشر دانسته و می‌افزاید: فناوری‌های شناختی نوین، صنعت نشر را در جنبه‌های مختلف از جمله تولید آثار و مارکتینگ (بازاریابی) و قیمت‌گذاری تحت تأثیر قرار داده‌اند، آنها رقیبانی برای نیروهای انسانی نیستند بلکه این فناوری‌ها، تسهیل‌گری می‌کنند و در واقع برای رسیدن به هدف زمان را کمتر می‌کنند و حتی برای نمونه ناشران به خوبی می‌توانند از این ابزار برای فرآیندهای مختلف کاری و اجرایی خودشان در تولید و نشر استفاده کنند.

ضرورت توجه به تنوع موضوعی در کتاب‌های کودکان و نوجوانان

این استاد دانشگاه درباره کتاب کودکان و نوجوان می‌گوید: یکی از اهداف اصلی ما برای آموزش کودک این است که به‌وسیله کتابخوانی تأثیرات مثبتی بر وی گذاشته شود. در حقیقت از این طریق انتظار می‌رود که کودک در دوره‌های سنی مختلف به رشد شناختی از جنبه‌های گوناگون دسترسی یابد. البته کتاب‌های داستان تنها برای سرگرمی نیستند، بلکه باید آثار مختلفی از جمله تقویت حافظه برای کودک داشته باشد.

خواندن کتاب باعث رشد هیجانی کودک خواهد شد و همچنین با تقویت قوه تخیل کودک، او قادر خواهد بود تا این داستان‌ها را ببیند. از طرف دیگر کودک برای درک توالی داستان‌ها نیاز به یک توجه و تمرکز دارد که این امر به افزایش تمرکز کودک هم می‌انجامد. همان‌گونه که مشاهده شد، خواندن کتاب برای کودک مزیت‌های جانبی بسیاری دارد که سبب رشد عملکرد شناختی او می‌شود.