به سراغ یکی از پیشکسوتان ایرنا رفتیم تا در آستانه بازنشستگی از تجربه سه دهه حضورش بگوید . علیرضا جباری متولد فروردین ۱۳۴۴ و کارشناس ارشد رشته علوم سیاسی است و از سردبیران باتجربه ایرناست و این چنین نوشت:
انگار همین دیروز بود که از من دعوت شد به ایرنا بیام و مشغول به کار شوم. البته قرار بود فقط برای مدت محدودی مثلا یک سال. اما باورش سخته که همون یک سال که شروعش ۱۳۷۰ بود، تا امروز به درازا کشید! سال هایی که برام مثل برق گذشت، اما در درون خودش فراز و فرودهایی داشت که هر قدمش به قدمت سالها تجربه برایم به یادگار گذاشت.
در طول سالهای زیادی که در ایرنا مشغول بودم، خبرهای تلخ و شیرین زیادی را دیدم و شنیدم، خبرهایی که نوشتم و نوشتههایی که خواندم، همکارانی که دیدم و دوستانی را که در بین آنها یافتم، خبر فوت و یا شهادت همکارانی را که دوستشان داشتم و همیشه در ذهنم ماندگارند، خبرهایی از جنس جنگ که سالهایی را مشغول آن بودم و خبرهایی از جنس صلح.... صلح در ایران و جنگ در افغانستان و عراق...
خبرهایی که گاه میخندانید و گاه میگریانید و گاه سردرگمم میکرد. گاهی که مینوشتم و زمانی که نوشتههای خوب دیگران را میخواندم خوشحال میشدم. این همه امروزه فقط خاطراتی را در ذهنم باقی گذاشت که تنها میتوانم هر از گاهی آنها را مرور کنم.
یادمه روزی یکی از همکاران آمد و گفت فلانی! تو چه آدمی هستی؟ گفتم چطور؟ گفت مطلبی را نوشتی که تو یه روز هم روزنامه کیهان آن را چاپ کرده و هم روزنامه جامعه و چند تای دیگه! یعنی هم روزنامههای این وری اون رو چاپ کردن و هم روزنامه های اون وری! فقط یک جمله گفتم... من فقط کار حرفهایام را انجام میدهم، اینکه یک خبرنگار بدون پیش فرضهای ذهنیاش کار کنه خیلی سخته، ولی باید به عنوان خبرنگار ایرنا بتوان فارغ از جهتگیریهای سیاسی و غیره کار کرد و شاید الان که این مطلب را مینویسم دلیل اینکه توانستم سالهای زیادی را در این سازمان با تمام ویژگیهایش کار کنم، همین میدانم. اینکه در ایرنا به عنوان یک خبرنگار بدون وابستگی به جناحهای مختلف کار کنم همین و بس... توصیه من به همکاران جوان این است که هرگز جایگاه حرفهای خود را کوچک نشمارند و هیچگاه از آموختن غفلت نکنند. اگر بدانید که خبرنگار چه جایگاهی دارد به خود افتخار خواهید کرد حتی با درآمد اندک!!!
مصاحبه با آقای رئیس جمهور در آسمان!
در یکی از سالهای ماموریتم در کشور ترکیه به عنوان خبرنگار ایرنا، یک خبرنگار آمریکایی آسوشیتدپرس خبری را به نقل از آقای عبدالله گل رئیس جمهور وقت ترکیه مخابره کرد که مضمون نهایی آن این بود که؛ « از زمان آغاز ریاستجمهوری وقت ایران، افراد زیادی از این کشور به دلیل نارضایتی به ترکیه پناهنده شدهاند!...» این خبر زمانی منتشر شده بود که کسی نیز در سفارت کشورمان به دلیل تعطیل بودن حضور نداشت. من به دلیل ارتباطی که با مشاور رسانهای دفتر ریاستجمهوری ترکیه در آن زمان داشتم، با او تماس گرفتم و گفتم که باید آقای رییسجمهور ترکیه بر اساس عرف رایج با خبرنگار ایرنا ( به عنوان تنها رسانه رسمی کشور) نیز مصاحبه ای برای اثبات این ادعا داشته باشد و اگر مصاحبه نکند، اینچنین و آن چنان... آقای کالین به ما گفت که این امکان ندارد، چرا که آقای عبدالله گل در هواپیماست و به سمت یکی از شهرهای ترکیه میرود. اما اصرار ما باعث شد که ایشان به من گفتند که، باشه! من تلاش خودم را میکنم تا بتوانم با آقای رییس جمهور تماس بگیرم، تا ۱۰ دقیقه دیگر با شما تماس میگیرم! ابتدا من صحبتهای ایشان را جدی نگرفتم و گفتم حتما برای از سر باز کردن من این وعده را داده است، اما برغم این منتظر ماندم. باورش مشکل است، اما قبل از اتمام ۱۰ دقیقه ایشان زنگ زدند و گفتند: با رییسجمهور تماس گرفتم و موضوع را مطرح کردم. شما هم به نقل از آقای گل و در مصاحبه با ایشان بنویسید، «رییس جمهور ترکیه نه تنها هرگز با خبرنگار آسوشیتدپرس مصاحبهای را انجام نداده، بلکه خواهان گسترش روابط و مناسبات همه جانبه خود با جمهوری اسلامی ایران است...» من هم بدون معطلی خبری را در این زمینه به عنوان مصاحبه اختصاصی با رئیس جمهور ترکیه تهیه و منتشر کردم که بازتاب گستردهای نیز داشت.
بدین ترتیب من نخستین خبرنگاری بودم که با یک رئیس جمهور خارجی در آسمان مصاحبهای را انجام دادم. مصاحبهای که نه تنها خبرنگار آمریکایی را متهم به دروغگویی میکرد، بلکه جایگاه ارزشمند خبرنگار ایرانی را نیز به سایر رسانهها معرفی کرد.
سفیر وقت ایران در ترکیه، پس از اطلاع از این ماجرا آن را یک رفتار حرفهای و دیپلماسی موفق رسانه عنوان کرد.
فرصت را مغتنم شمرده و برای همه خبرنگاران آسمانی، دوستان و همکارانی که افتخار داشتم شاگردشان باشم و الان در میان ما نیستند، آرزوی غفران الهی نمایم و برای همه عزیزانی که در کنارشان بودم، از آنها کار یاد گرفتم و آنها نیز با گشادهدستی تجربیاتشان را در اختیارم قرار دادند، به پاس ادب تمام قد در مقابل اسمشان میایستم و همواره دعاگویشان هستم.