به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، حسین جابری انصاری در بخش دوم گفت و گوی خود با «پروژه تاریخ شفاهی ایرنا» به مواردی چون جایگاه تولیدات چند رسانهای در ایرنا، خط قرمزهای این رسانه، انتظارات خود از همکاران خبرگزاری و گردش نخبگان در این خبرگزاری میپردازد.
ایرنا: جایگاه تولیدات چندرسانهای در حرفهای شدن ایرنا کجاست؟
برای اینکه رسانهای حرفهای باشیم، حرکت به سمت فعالسازی بخش تصویری و تلویزیونی ایرنا هم یکی از هدفگیریهای اساسی ماست. گامهای اولیه آن هم برداشته شده است و امیدواریم با قوت و جدیت، گامهای بزرگتری در این زمینه برداریم.
ما بسیار امیدوار هستیم ظرف سه تا شش ماه آینده، خبرگزاری جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه، آغاز دوره جدید خودش را از جهت مرجعیت خبری، تاثیرگذاری در حوزههای مختلف نیروی انسانی و پشتیبانی، در حوزههای فنی و در حوزههای خبری شاهد باشد و با نوع نگاه فراگیر و مسئله شناسانهای که توضیح دادم، تلاش میکنیم همه این مسائل در کنار هم پیش برده شود. در واقع، کاری خواهیم کرد که توجه به برخی حوزهها منجر به طرد حوزههای دیگر و مسائل و اولویتهای دیگر نشود.
به اعتقاد من، ما یک دوره مدیریت فشرده بحران را باید در خبرگزاری طی کنیم و در واقع از پلی عبور کنیم تا با مدد الهی، به حول و قوه الهی و به لطف خداوند و با همکاری همه همکاران خوب ایرنا وارد دوره جدید شویم.
خط قرمزهای ایرنا در دوره جابری انصاری
با نگاهی که به آن اشاره کردید، خط قرمزهای ایرنا در دوره مدیریت جنابعالی چیست؟
خبرگزاری جمهوری اسلامی در قابی حرکت خواهد کرد که قاب امنیت ملی و منافع ملی ایران خواهد بود. فیصله بخش حرکتهای ما، چارچوبه اساسی و بنیادین همه حرکتها و سکنات ما در همه حوزهها، امنیت ملی و منافع ملی کشور خواهد بود.
هدفگیری کلان خبرگزاری جمهوری اسلامی، پل ارتباطی بودن بین دولت و ملت است. یک نگاه فراگیر و ملی است. ما معتقدیم خبرگزاری باید در تراز انقلاب اسلامی، در تراز جمهوری اسلامی ایران و در تراز واحد ملی ایران، دولت و ملت ایران باشد. این ترسیم کننده چارچوب فعالیت ما است که از نظر من، محدود کننده نیست بلکه پروبال دهنده به ما است.
وقتی سازمانی و مجموعهای از نیرو تا مدیریت، متحد با هم، همبسته با هم، براساس یک برنامه تحولی درست در همه حوزهها با نگاه فراگیر و ملی، با نگاهی در تراز تاریخ ایران و دولت و ملت ایران، با نگاهی فراگیر به مسائل مختلف کشور و نیازهای داخلی و نیازهای خارجی کشور تلاش میکند نقش آفرینی مثبتی داشته باشد، در واقع این نگاه، یک نگاه امنیت ملی و منافع ملی است که بیش از آنکه محدود کننده باشد، به اعتقاد من، پروبال دهنده و نقطه پرش خبرگزاری خواهد بود.
سرالاسرار عقب ماندگی ما
در این چارچوب، خروجی اخبار ویژه (محرمانه) خبرگزاری چه جایگاهی دارد؟
به اعتقاد من، اخبار ویژه یکی از حوزههای آسیب خبرگزاری جمهوری اسلامی است. به این معنا که اگر بخواهیم تشبیه عامیانه ای بهکار ببریم، مقداری نقش مخدر در خبرگزاری و کارکرد آن پیدا کرده است. یعنی یک حوزه و خروجی به نام ایرنای ویژه یافتهایم که باعث شده است خیلی وقتها پشت آن پنهان شویم. به عبارت دیگر، کاری را که باید در عرصه عمومی رسانهای انجام دهیم، انجام نمیدهیم و پشت ایرنای ویژه پنهان می شویم تا بگوییم آن را اینجا پوشش دادیم.
همانطور که میدانید ایرنای ویژه، مخاطبان بسیار محدودی دارد و در نقاط اندکی دیده میشود. اصلا ایده ایرنای ویژه و ایده محرمانهها و بستهها و محفلها و حلقههای بسته، ایدهای است که بخش مهمی از آن، زمانش گذشته است. متاسفانه، هنوز ما در بسیاری از حوزهها و نوع نگاههای مدیریتی در گذشته زندگی میکنیم، اما میخواهیم برای اکنون و آینده اقدام کنیم. این «سر الاسرار» و راز همه عقب ماندگیهای ما در بسیاری از حوزههاست. نه فقط در ایرنا بلکه در عرصههای عمومیتر دیگر در کشور، هم در حوزه عمومی رسانهای ، هم در حوزههای دیگر و حتی در حوزههای حکمرانی با این مشکل مواجه هستیم.
با همه اینها، به اعتقاد من ایرنای ویژه میتواند برای مخاطبان خاص کارکرد ویژهای داشته باشد اما بهشرطی که حدد و ثغور آن مشخص شود و مهمتر از آن، پنهانگاه یا حجاب و مانعی برای پنهان کردن عقب ماندگیهای ما در عرصه اساسی رسانهای و ارتباطی نباشد. یعنی ما پشت ایرنای ویژه پنهان نشویم برای این که خودمان و در حقیقت، وجدان خودمان را فریب دهیم و بگوییم ما کارمان را انجام دادیم. اگر این نگاه را داشته باشیم و یک تعریف ویژهای با مخاطبان خاصی از ایرنای ویژه داشته باشیم، ایرنای ویژه خوب است و میتواند ادامه هم پیدا کند و حتی میتواند یکی از مزیتهای ایرنا بهعنوان خبرگزاری ملی ایران باشد که مخاطبان خاصی هم دارد.
اگر ایرنا بسته بندیها و ارائههای خاصی برای مخاطبان خاص داشته باشد، نهتنها بد نیست بلکه بسیار هم خوب است و اگر ایرنای ویژه، خوب مدیریت شود، میتواند همچنان یک مزیت برای ایرنا باشد.
همانطور که می دانید، در دهه ۶۰ در قالب تکنولوژیها و سازوکارهای آن زمان، خبرگزاری بولتنهای ویژه و در واقع، بولتنهای محرمانه داشته است. ما آن زمان، بولتنهای سه تایی و پنج تایی در تعبیر ادبیات تاریخی و تاریخ شفاهی ایرنا داشتیم که مخاطبان بسیار مهمی هم داشته است. در واقع، سران قوای سهگانه، نخست وزیر وقت و مرحوم حاج احمدآقای خمینی، مخاطبان این بولتن پنج تایی یا پنجگانه بودند.
وقتی سه گانه میگوییم به اعتبار سه رئیس قوه است و پنجگانه به اعتبار دو مخاطب درجه یک دیگر که در کنار روسای قوا، آن بولتن را دریافت میکردند. همین بولتن حتی در بسیاری از نهادهای کشور، مبنای بولتنهای آنها قرار میگرفته و در نهادهای مهمی از کشور، بنیاد و بخش اساسی بولتنهای ویژه آنها می شده است. آن نهادها هم افزودهها یا کاستههایی بر بولتن ما اعمال میکردند. پس این بولتن آن زمان، یک مزیت اساسی ایرنا بوده است.
اما آیا امروز میتوانیم همانند دهه ۶۰ بیندیشیم و چنین بولتنی طراحی کنیم؟ شما میدانید که امروز بسیاری از محرمانههای جهان در جهان ارتباطی و دهکده ارتباطی جهانی اصلا بیمعنا شده است. به تمام معنی کلمه. امروز در لحظه، همه افراد رسانه هستند؛ با موبایلهای خودشان، با دوربین موبایلهایشان و با امکان تایپ کردن و نوشتن مطلب در خروجیهای مختلف، شبکههای مختلف اجتماعی و در فضای گسترده مجازی. امروز همه مقامهای کشور هم در لحظه، ورودیهای مختلف را دارند. همه شخصیتها، ورودیهای متعدد دارند.
امروز عرصه رسانهای و ارتباطی در ایران و جهان، بهکلی با آنچه شرایط انحصاری و مرجعیت شبه انحصاری ایرنا را در دهه ۶۰ برای ما فراهم میکرده، متفاوت شده است. بنابراین، نمیتوانیم در گذشته بمانیم و تقلید گذشته را بکنیم. وقتی بسیاری از محرمانهها دیگر معنی ندارد و در لحظه، بسیاری از مخاطبان، آخرین تحولات دنیا و مهمترین تحولات ایران و جهان را دارند، در بازار انحصاری تلاش نمیکنید. در این شرایط، ایرنای ویژه به کلی با ایرناهای ویژه یا بولتنهای ویژهای که در دهه ۶۰ یا حتی در دهه ۷۰ توسط ایرنا تهیه میشده و یکی از نمونههای مزیتهای نسبی خبرگزاری بوده، متفاوت است.
با این وجود، ما میتوانیم همچنان ایرنای ویژه داشته باشیم اما با نگاه محدودتر، و بر بستر مجموعه تحولات آفاقی و انفسی و تحولات ارتباطی و رسانهای گستردهای که اتفاق افتاده است. ما با لحاظ این تحولات باید به ایرنای ویژه بهعنوان یک مزیت محدود در یک حوزه خاص با مخاطبان خاص نگاه کنیم، اما اینکه پشت آن پنهان شویم، بههیچوجه قابل پذیرش نیست، چون این کار عملا ایرنای ویژه را تبدیل به ماده مخدری میکند که ما را از تاثیرگذاری اصلی و مرجعیت اصلی و مخاطبان اصلیمان بازمیدارد. بهنظرم چنین نگاه جامعی باید به این مسئله داشت.
آنچه از همکاران خود میخواهم
به عنوان مدیرعامل، چه توقعی از همکاران ایرنا در راستای برنامههای تحولی خود دارید؟
سرمایه اساسی ایرنا، همکاران ایرناست. باور عمیق دارم که بهترین نیروهای فضای رسانهای کشور را داریم، هنوز و همچنان با همه افت و خیزها و فراز و نشیبها و بازنشسته شدنها و خروج نیروهای کیفی از سازمان، هنوز که هنوز است، همین امروز که با هم حرف میزنیم، بسیاری از نیروهای توانمند و خلاق در خبرگزاری جمهوری اسلامی هستند که در گوشه گوشه آن در تهران و شهرستانها نشستهاند و تلاش میکنند. مهم، مدیریت درست است. مهم، ایجاد امید است. مهم، داشتن برنامه هدفمند است. مهم، اراده مدیریتی برای پیگیری برنامههاست. مهم، توجه فراگیر به همه نیازهای نیروها و تلاش برای تحقق برنامه ها و رفع مشکلات است.
بحثی که تا این لحظه نکردهایم و بسیار مهم است، این است که برای ایجاد مفاهمه یا شبه مفاهمه با مقامهای کشور، مقامهای ارشد کشور و نهادهای عمومی کشور باید بر بستر این برداشت و فهمی که از موضوع رسانه و اولویتهای رسانه مطرح کردم، توافق کرد. ما نیاز به تحول در درون سازمان ایرنا داریم، اما به تحول در فضای عمومیتر رسانهای و تحول در نوع پیوند و رابطه خبرگزاری جمهوری اسلامی و نقشی که از او توقع میرود و انتظاری که از اوست، نیز نیاز داریم. در واقع، ما به نوعی مفاهمه یا شبه مفاهمه با ارکان تصمیمگیری، نهادهای قدرتمند و شخصیتهای برجسته کشور، چه رسمی و چه غیر رسمی نیاز داریم چون این برنامه تحولی را نمیشود در خلاء اجرا کرد.
ما برای تحقق برنامه ها نیاز به اجرای یک مثلث تحول و پیشرفت داریم. یک عنصر اساسی پیشبرد برنامه، داشتن برنامه هدفمند منطبق با واقعیتها و تحولات است. عنصر اساسی دیگر، ایجاد تحول در نیروی انسانی، امید نیروی انسانی، به حرکت درآمدن نیروی انسانی، فعال شدن خلاقیتها و ابتکارات نیروی انسانی، خبرنگارمحوری، توجه جدی به نیازهای او و پروبال گرفتن و به پرواز درآمدن نیروی انسانی سازمان است.
یک جزء اساسی دیگر که ضلع سوم این مثلث تحول و پیشرفت است، ایجاد مفاهمه با نهادها و مقامهای کشور و با بستر عمومی نخبگانی و اجتماعی کشور است که در فضای رسانه و بهعنوان خبرگزاری ملی ایران، خبرگزاری جمهوری اسلامی باید در چه بستری و با چه قابی و با چه گسترهها و محدودیتهایی حرکت کنیم. این فقط به مفاهمه درونی و اراده و برنامه مدیریت بستگی ندارد. بستگی به مفاهمه با بیرون سازمان هم دارد و ما در همه این جهتهای ثلاثه، در این اضلاع سه گانه مثلث، تلاش میکنیم برنامه جامعی را پیش ببریم.
از خداوند توفیق میجوییم و از همکاران خوبم همراهی میخواهیم؛ با دل کارکردن، از جان مایه گذاشتن، کتها را درآوردن و همراهی کردن با مدیریت. همه باید با هم باشیم و با هم تلاش کنیم چون یک دست صدا ندارد. مطمئن هستم و ذرهای تردید ندارم که هیچ کاری و هیچیک از پروژههایی که گفتیم، بدون همراهی و همکاری همکاران ما محقق نخواهد شد. همین گامهای اولیه و حداقلی هم که برداشته شده است، بر بستر همت همکاران خوب ما در ایرنا و برخی نیروهایی است که از بیرون ایرنا به ما کمک میکنند.
بدون همراهی و حرکت عمومی در سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی، در صف و ستاد خبرگزاری، در تهران و شهرستانها، و بدون حرکت جدی خبرنگاران و روزنامه نگاران خوب و جدی ایرنا و همکاران بخشهای دیگر ایرنا، امکان پیشبرد این برنامه جاه طلبانه وجود ندارد.
آنچه از همکارانم میخواهم دو چیز است: اول، دعا کنند که این نوع نگاه و این رویکرد، فرصت دنبال کردن و پیشرفت و پیشبرد پیدا کند و برکت از خداوند بخواهند. من تردید ندارم که دعاها و نفسهای نیک در حرکتهای کوچک و بزرگ نقش اساسی دارد. دوم اینکه، به اقتضاهای ضروری خبرنگاری و روزنامه نگاری که از نوع عشق و جنون است، ملتزم باشند. از جان مایه بگذارند، با جان وارد کار شوند و کمک کنند که بتوانیم این برنامه تحولی را که هم برای مجموعه ایرنا و خانواده بزرگ ایرنا اعم از شاغلان و بازنشستگان و خانوادههای آنها مفید خواهد بود و برکتهایی خواهد داشت، هم برای فضای عمومی رسانهای و هم، برای تجربه حکمرانی جمهوری اسلامی آثار و برکتهای خوبی بهلطف خداوند خواهد داشت، همراهی کنند.
گردش نخبگان در ایرنا
برنامه شما برای گردش نخبگان در ایرنا چیست؟
این هم یکی از حوزههای بسیار مهم است. یکی از آسیبهای ما هم در ایرنا و هم در بیرون از ایرنا و در تجربه عمومیتر حکمرانی کشور، موضوع گردش نخبگان است. معتقد هستم گردش نخبگان، آنگونه که باید بر اساس عقلانیت و ضرورتها اتفاق بیفتد، اتفاق نمیافتد. به همین دلیل، بیشتر گردشهای نخبگان ما، گردشهای افقی است نه عمودی.
بر بستر انقلاب بزرگ بهمن ۵۷، انقلاب بزرگ اسلامی ایران که بر بستر مطالبات تاریخی ملت ایران، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی شکل گرفت و وضعیت جدیدی در جامعه ایجاد شد، به مرور زمان، یک گروه مدیریتی در فضای انقلاب و تحولات ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ تشکیل شده که از سال ۱۳۶۰ به بعد، بخش عمدهای از این نیروهای مدیریتی، بهتعبیر من وضعیتی شبیه به انرژی پیدا کردهاند یعنی از بین نمیروند بلکه فقط از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشوند. این هم یک نوع گردش است که شاید، گاهی هم خوب باشد، اما بهتر آن است که افراد در یک جا ثبات داشته باشند. همین، خودش نوعی گردش است. اما این که الآن وجود دارد، گردش محدودی است، گردش افقی است.
گردش اساسی که باید بین نخبگان کشور انجام شود، آن هم وقتی جامعه در حال تحول است، وقتی نسلهای جدید میآیند، وقتی تحولات بزرگ آفاقی و انفسی و سیاسی و اجتماعی اتفاق میافتد، این است که نمیشود بستر نخبگانی و رسمی ما منفصل از مجموعه این تحولات نسلی، تحولات سیاسی و تحولات اجتماعی گسترده باشد. باید پل ارتباطی میان این دو ساحت بعنی ساحت اجتماع با ساحت سیاست و ساحت نخبگان رسمی ایجاد شود. این، منوط به گردش عمومی نخبگان است در کنار گردش افقی که اتفاق میافتد.
در خبرگزاری جمهوری اسلامی هم با این آسیب مواجه هستیم. چه باید کنیم؟ انا رب الابل و للبیت ربٌ. من این حرفهایی عمومی که میزنم، نگاهم نسبت به مسائل کشور است. طبیعی است که ممکن است بعضی از آنها درست و بعضی غلط باشد، ولی بر بستر شناخت، تجربه و مطالعات مختلفی که داشتهام، یک برداشت عمومی دارم. اما آنجایی که الآن عرصه مدیریتی من است، خبرگزاری است. خداوند این فرصت را به من داده است، مدیران ارشدی که ماموریت به من دادند و در واقع، به من مسئولیت دادند، حکم دادند و این فرصت را برای من فراهم کردند که بخشی از این نگاهها را در عرصه مدیریتیام ترجمه کنم. به همین دلیل، در باره اینجا نباید فقط حرف بزنم بلکه باید به اجرا درآید.
شبه اتاق شیشهای
در این رابطه در این مهلت چند ماهه در ایرنا چه کردهاید؟
در این مهلت چند ماهه کوتاه، ما یک کار اولیه را در خبرگزاری شروع کرده ایم که به مرور براساس تجربه تکمیل خواهد شد. آن کار این است که در یک قطعه این چرخه، ما فضای بسته انتصابها را در خبرگزاری جمهوری اسلامی گشوده ایم و آن را به یک شبه اتاق شیشهای تبدیل کردهایم.
برنامه گردش نخبگان در ایرنا
یعنی چه؟
ما در ۳۱ استان کشور، مرکز استانی داریم. اضافه بر آن، در تعدادی از شهرستانها هم دفترهای شهرستانی داریم. در مجموع در ۵۷ شهرستان کشور که شامل ۳۱ مرکز استان و چند دفتر شهرستان میشود، مراکز و دفاتری در خارج از تهران داریم. ما تاکنون، روسای شش مرکز استانی را بر اساس ایده جدید انتخاب کردهایم که اولین آزمون در این عرصه است. مبنای ما آن است که فرایند انتخاب را بازتر کنیم و حلقه اولیهاش را از اتاقهای بسته خارج نماییم. در واقع، یک اتاق کاملا مفتوح و گشودهای در حوزه انتخاب مدیران خواهیم داشت.
در همین راستا، برای شش مرکز استانیمان فراخوان دادیم که همه همکاران سازمان اعم از همکاران رسمی، آزمایشی، پیمانی و قرارداد معین که حداقل ۵ سال سابقه کار در سازمان دارند، بتوانند خودشان را در مظان مسئولیت قرار دهند. یعنی خودشان را برای مراکز استانی نامزد کنند.
برای ۹ مرکز استانی و یک دفتر شهرستانی هم فراخوان دوم در چارچوب طرحی که گفتم، صادر شده تا زمینه گردش عمودی نخبگان را در داخل سازمان فراهم کند. با این کار عملا نصف دفترها و مراکز استانی ما در همین گامهای اول مشمول طرحی قرار گرفتهاند که ابعاد مختلف آن، تجربه خواهد شد. اگر این طرح انشاءالله موفق باشد، با همکاری همکاران و مدیران سازمان، در حوزههای دیگر اعم از ادارات کل و مجموعههای مدیریتی سازمان در مرکز و در شهرستانها، این طرح را ادامه خواهیم داد.
تقریبا بسیاری از مسئولیتهای سازمان در قالب فراخوان تعیین خواهد شد. یعنی ما فراخوان میدهیم و ویژگیهای اولیهای را در آن اعلام میکنیم. همه همکاران رسمی و پیمانی و قرارداد معین که حداقل ۵ سال سابقه دارند میتوانند برای این مدیریتها درخواست دهند. در کمیتهای پنج نفره با ترکیب دقیقی که انتخاب شده، به ریاست معاون خبر سازمان و عضویت معاون پشتیبانی سازمان، رئیس نظارت و ارزشیابی اخبار، مدیرکل استانها و یکی از مشاوران مدیرعامل به انتخاب مدیرعامل، این درخواستها، رزومهها و نمونه کارهایی که آمده است، بررسی میشود و در صورت لزوم، کمیته از افراد دعوت و از آنها مصاحبه میکند. بعد، برای هر پستی، دو نفر را به مدیرعامل معرفی میکند. مدیرعامل فرصت دارد از بین دو نفری که در این سازوکار بالا آمدهاند، یکی را که فکر میکند به ویژگیهای مدیریتی و نیازها و رویکردهای سازمان نزدیکتر هستند، انتخاب کند تا در نهایت، حکم او بهعنوان سرپرست صادر شود. البته، بطور طبیعی، گردشهای کشوری آن هم برای همه انتصابها انجام خواهد شد و در صورت تایید، طی مراحلی، احکام نهایی قطعی آن افراد بهعنوان مدیریت یا مسئولیت موردنظر صادر خواهد شد.
در کنار این فراخوان، طرح رتبه بندی خبرنگاران را هم داریم. معاونت خبر، تقریبا دو سوم سازمان خبرگزاری را در بر میگیرد و بخش اصلی نیروهای سازمان در این معاونت هستند. در این بخش، خیلی تراتب معنا ندارد. به یک معنا، آنجا فقط خبرنگار و مدیرکل داریم. یکی از آسیبهای اساسی دیگر سازمان ما، همین است که خیلی خصلت کارمندی پیدا کرده است. اداری، دیوانی و دیوانسالاری شده است. مثلا مدیرکل در یک رسانه معنا ندارد. اصلا مدیرکل یعنی چه؟! مدیرکل، خصلت کارمندی خواهد داشت. مدیرکل، دفتر، چه و چه، همه اینها سازمان را در حالت کارمندی و دستگاه دیوانی فرو برده است. ما تلاش میکنیم مدیران کل، سردبیران ارشد حوزه خودشان باشند و معاون خبر، سردبیر ارشد سازمان باشد یعنی هر چه بیشتر و بهتر، به سمت نرمها و قواعد خبری و رسانهای و روزنامه نگاری برویم.
در اتاق خبر یا همان تحریریه نیز باید بین خبرنگاران، درجه بندیها و رتبه بندیهایی باشد تا فقط دوگانه خبرنگار یا مدیر نداشته باشیم. بین اینها هم باید رتبه بندیهایی باشد. بخشی از پرداختیهای سازمان، تسهیلات، رفاهیات و بخشی از افزودهها باید با رتبه بندیها، کارآمدی و خروجی کار همکاران ارتباط پیدا کند. در واقع، دوغ و دوشاب بهتعبیر عامیه باید در خبرگزاری و رسانه، با هم متفاوت باشند.
وقتی یک نیرو خصلت کارمندی پیدا کرده است و کاری نمیکند. فقط نشسته، روز را شب میکند و به خانهاش میرود. چرا باید در همه رفاهیات، تسهیلات و سایر پرداختی ها همچون یک خبرنگار پرکار دریافتی داشته باشد و در واقع، ما سوسیالیستی عمل کنیم؟! فردی که کار میکند با کسی که کار نمیکند، آیا باید مثل هم باشند؟! چنین نگاه مدیریتی به اعتقاد من اشتباه است. بخشی از کاری که الآن میکنیم، این است که سازمان آنقدر بهلحاظ نیروی انسانی صدمه دیده و آنقدر نیازهای اولیهاش تامین نشده است که همه سازمان را باید حمایت کنیم و مقداری در پرداختیها، تحولات مثبت اتفاق بیفتد که این کار شروع شده است.
امیدواریم بتوانیم در چارچوب قوانین و مقررات کشور و بودجههایی که داریم، کارهای خوبی در این زمینه انجام دهیم، اما در کنارآن باید به شکل جداگانه، نیروهای فعال، نیروهای مبتکر، خبرنگاران جدی و کارشناسان پر کار که بار اصلی سازمان بر دوش آنهاست، با رتبه بندی و نگاههای مدیریتی درست، شناسایی و تشویق شوند. در واقع، باید کاری کنیم که تفاوتی بین نیروهای توانمندتر و فعالتر ایجاد شود. خود این انگیزهای ایجاد خواهد کرد که نیروهایی که احیانا ممکن است به دلایل متعددی گوشه نشینی اختیار کردهاند، در حالی که خودشان از ابتدا اینگونه نبودند، آنها هم به حرکت درآیند و با این برنامه تحولی همراه شوند و جلو بروند.
پروژهای ملی در خبرگزاری
قصد ندارید نیروهای جدیدی را به سازمان تزریق کنید؟
نکته مهمی که اینجا باید اعلام کنم و به مدیران ارشد سازمان هم گفتهام، این است که به هر دلیلی، من از خارج از سازمان آمدهام و نیروی درون سازمانی نیستم بلکه یک مدیر ملی هستم و آمدهام برای اینکه یک پروژه ملی و یک برنامه ملی را در خبرگزاری دنبال کنم اما، این دلیل نمیشود بخواهیم در همه سلسله مراتب خبرگزاری این الگو را تکرار کنیم و هر کس بخواهد دوستان یا همکاران خودش را از بیرون سازمان بیاورد و پی در پی تزریق صورت گیرد.
یکی از آسیبهای اساسی خبرگزاری جمهوری اسلامی که به رها شدگی سازمان منجر شده و به آن اشاره کردم، همین است. شما تا تداوم مدیریتی نداشته باشید و شاکله مدیریتی اساسی سازمان بهویژه در ادارههای کل، از نیروهای درون سازمان نباشند، با تغییرات مدیریتی، همه چیز دچار تغییر خواهد شد و تداوم را نخواهیم داشت.
هیچ سازمانی بدون عنصر تداوم نمیتواند برنامهای موفق را پیش ببرد. به همان میزان که تحول ضروری است، تداوم هم ضروری است. اقتضای تداوم این است که بدنه مدیریتی سازمان از نیروهای توانمند سازمان باشد. به همین دلیل، به مدیران ارشد سازمان تکلیف کردهام که از بیرون کسی را به من پیشنهاد ندهند مگر از باب اکل میته و ضرورت تامه قطعی. یعنی در رابطه با پستی، واقعا به این جمع بندی برسیم که کسی از بیرون سازمان لازم است. آن را هم سعی میکنیم تا جایی که میشود از مجموعه وزارت ارشاد، مجموعه موسسه ایران و نزدیکترین مجموعهها به ایرنا، همانطور که در مورد برخی معاونان انجام دادیم، انتخابها صورت گیرد اما قاعده عمومی این است که مدیران، از درون سازمان رشد کنند و عنصر تداوم اساسی سازمان شوند. چون شاکله مدیریتی سازمان بر دوش مدیران ارشد، مدیران کل و سردبیران است، اینها عملا ضابط و ضامن تداوم در سازمان خواهند بود.
روی این کار تاکید داریم چون معتقدم نیروی سازمان باید امید داشته باشد که خودش رشد خواهد کرد. معنی ندارد پی در پی از بیرون افراد بیایند و بالای سر مجموعه گذاشته شوند. اینگونه، مجموعه انگیزه خودش را از دست میدهد. اصلا احساس میکند آب در هاون میکوبد و میگوید برای چه کار کنم در سازمانی که گویی اشغال شده است، همهاش افرادی از بیرون میآیند و مدیریت میکنند.
با چنین شیوهای، نه ابتکار ایجاد میشود، نه خلاقیت ایجاد میشود، نه پیشرفت نیروها و افزایش توانمندیهای آنها که بر بستر تجربه باید باشد، ایجاد میشود و نه امید در سازمان خواهد بود. سازمان حالت دلمرده و مردگی خواهد داشت. این اتفاقی است که متاسفانه به مرور در طول چند دهه در سازمان افتاده است. به همین دلیل، در ابتدای سخنم عرض کردم که اولین عنصر برنامه تحول من، تحول در وضعیت نیروی انسانی و ایجاد امید است. در انتصابها هم این مسئله در صدر اولویتهای ما است.
ادامه دارد...
اخبار گروه فرهنگی ایرنا را اینجا بخوانید.