به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، محمدرضا نادری گیسور سال ۱۳۷۰ وارد ایرنا شد و مراتب کار را از خبرنگاری گرفته تا معاونی خبر این موسسه طی کرد. وی سالها مسئول دفتر ایرنا در اسپانیا بود. نادری گیسور در گفت و گو با ایرنا به بیان تجربیات حرفهای خود از این سالها میپردازد.
لطفا بفرمایید چه زمانی وارد خبرگزاری شدید و چه مراحلی را طی کردید؟
یکی از ویژگیهای ایرنا در دوره مدیریت فریدون وردی نژاد (مدیرعامل سابق ایرنا) جذب نیروهای جدیدی برای سازمان بود که در واقع، نیروهای آینده ساز آن به شمار میرفتند. من هم در همین زمان و سال ۷۰ وارد ایرنا شدم.
آن زمان، دوره دولت سازندگی بود و کشور در بخشهای مختلف به نیروی انسانی جدید نیاز داشت. در همین فضا، سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی در سال های ۶۹ و ۷۰ دو گروه نیرو جذب کرد. یک گروه، افرادی بودند که پس از موفقیت در آزمون کتبی، مصاحبه، گزینش و سایر مراحل اداری، مستقیم به عنوان عکاس یا خبرنگار وارد سازمان شدند و پس از یک دوره آموزشی، فعالیت خود را به عنوان نیروی رسمی در بخش های مختلف ایرنا شروع کردند. گروه دوم، که من عضو آنها بودم، به عنوان بورسیه جذب سازمان شدند. در مورد این گروه نیز همه مراحل آزمون، مصاحبه، گزینش و گذراندن دوره آموزشی انجام شد اما فعالیت آنها در ایرنا تا زمان فارغ التحصیلی از دانشگاه پارهوقت بود. یعنی هفتهای سه شیفت در سازمان حاضر میشدیم تا با کار خبری آشنا شویم و قرار شد پس از طی تحصیلات دانشگاهی و انجام خدمت سربازی، وارد سازمان شویم و رسمی کار خود را آغاز کنیم.
در واقع، با این آزمونها، ما اولین نسل در ایرنا بودیم که بعد از مرحله فوق دیپلمها به سازمان آمدیم و به نوعی، نیروهای دوره کارشناسی حساب میشدیم. پس از قبولی در آزمون استخدام، چند ماهی دوره های آموزشی خبری و اداری را در ایرنا گذراندیم تا هم با حرفه خبرنگاری و هم ساختار اداری سازمان آشنا شویم.
آن زمان، من دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه تهران بودم و هنوز یک سال مانده بود تا مدرک کارشناسیام را بگیرم. پس از فارغ التحصیلی در تیر ۱۳۷۱، بهمن همان سال به خدمت سربازی رفتم. اواسط سال بعد که به عنوان افسر وظیفه با درجه ستوان دومی در پادگان خدمت میکردم و بعدازظهرها بیکار بودم، به (آقای) وردی نژاد نامه نوشتم و گفتم چون بورسیه هستم و قرار است به سازمان بیایم، اجازه دهید همین حالا عصرها کارم را در ایرنا شروع کنم. ایشان موافقت کرد و وارد سازمان شدم.
اولین جایی که رفتم، گروه تلکس فارسی بود. با وجود اینکه در آن زمان، مدرک لیسانس، جزو مدارک بالا در سازمان حساب میشد؛ مدیران ذیربط گفتند شما باید از پایه، کار تایپ و نوشتن و تلکس را یاد بگیرید تا بتوانید در آینده خبرنگار خوبی شوید. بهنظرم، تصمیم خوبی بود. به تلکس فارسی رفتم و یکی دو سالی آنجا بودم. بعد به گروه بین الملل رفتم و پس از آن، خبرنگار آموزش و پرورش شدم.
بعد از مدتی به عنوان ارتقا به گروه سیاسی انتقال یافتم و خبرنگار حوزه مجلس و سپس خبرنگار ویژه ایرنا در ریاست جمهوری شدم، به گونهای که در این مسئولیت، تقریبا در همه سفرهای داخلی و خارجی همراه رئیسجمهوری بودم.
در همان دوران بود که به دفتر اسپانیا هم اعزام شدید؟
بله. سال ۸۲ به مدت حدود چهار سال به دفتر ایرنا در اسپانیا رفتم. در بازگشت، مدتی مدیر گروه نظارت و ارزشیابی خبر، سردبیر گروه فرهنگی، سردبیر اخبار شب و سردبیر گروه گزارش و میزگردهای خبری شدم.
دوباره، بیش از یکسال به اسپانیا اعزام شدم که با روی کار آمدن دولت یازدهم در سال ۹۲ دفتر مادرید همراه با چند دفتر دیگر ایرنا در خارج از کشور به دلیل مشکلات بودجهای برای همیشه تعطیل شد.
سال ۹۳ ابتدا سردبیر گروه اخبار آسیا و اقیانوسیه بودم و پس از آن به مدت سه سال مسئولیت مدیرکلی اخبار داخلی را در دوره مدیرعاملی محمد خدادی بر عهده گرفتم. در دوره دکتر سیدضیاء هاشمی هم مدتی مدیرکل حوزه ریاست و روابط عمومی بودم و با آمدن محمدرضا نوروزپور، معاونت خبر به من واگذار شد. این دوره نزدیک ۲۰ ماه طول کشید و به دلیل شیوع کرونا، تحولات داخلی و انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، دورهای ویژه و پرچالش بود.
بازنشستگی حدود ۲۰۰ نفر در زمان مدیریت علی نادری
چطور شد که شما و بسیاری همکاران سازمان ناگهان بازنشسته شدید؟
با روی کارآمدن دولت سیزدهم، مجموعه مدیریتی سازمان تغییر کرد و من به عنوان مشاور مدیرعامل به فعالیت پرداختم اما چون احساس کردم مدیریت جدید سازمان خیلی از مشاوره ما بهره نمیبرد، در سال ۱۴۰۱ تقاضای بازنشستگی کردم که استقبال شد. البته نه تنها من، بلکه با سیاستهایی که از سوی مدیریت سازمان در این دوره اتخاذ شد، به اعتراف شخص علی نادری (مدیریت پیشین ایرنا)، ۲۰۰ نفر از نیروهای باتجربه و حرفه ای ایرنا ظرف کمتر از دو سال در دوره مدیریتی ایشان بازنشسته شدند که حدود نیمی از کل نیروهای رسمی سازمان را تشکیل میداد.
بسیاری از این نیروها از نظر قانونی می توانستند چند سال دیگر هم در سازمان خدمت کنند. اگر دوران بورسیه و سربازی را کسر کنیم، من عملا ۲۷ سال در سازمان خدمت مستمر داشتم در حالی که طبق قانون، تا ۳۵ سال امکان ادامه خدمت برایم فراهم بود. این وضعیت در مورد بسیاری دیگر از همکارانی که بازنشسته شدند، صدق داشت چون همانطور که گفتم بیشتر آنها استخدامی اوایل دهه ۷۰ بودند و مدرک فوق لیسانس یا دکتری داشتند.
اکنون که بازنشسته شدهاید، چه احساسی نسبت به ایرنا دارید؟
برای من و بسیاری همکاران، ایرنا خانه ما، عشق ما و همه زندگی ما بود. از محضر استادانی بزرگ در بخشهای مختلف بهره بردیم، از آنها درسها آموختیم و تا بودیم تلاش کردیم صادقانه خدمت کنیم. اکنون نیز همه ما به ایرنا عشق میورزیم. اخبار و گزارشهای آن را دنبال می کنیم، از دیدن همکاران خوشحال میشویم و هر کاری از دستمان برآید برای افزایش اعتبار و سربلندی ایرنا انجام میدهیم.
اشاره کردید در ایرنا درسهای بسیاری از همکاران باتجربه و استادان خود فراگرفتید. این درسها و آموزشها چه بود؟
همانطور که میدانید در حرفه خبرنگاری، همه چیز دانش تئوری نیست. گرچه دانش نظری خوب است و به غنای قلم، وسعت دید و توان تحلیل شما کمک میکند، آن چیزی که این دانش نظری را به دانش عملی تبدیل میکند، بهره گرفتن از افرادی است که تجربههای ارزشمندی در حوزه کاری شما دارند و فوت و فن و راز موفقیت در کار حرفه ای را به شما میآموزند.
یادم هست اوایلی که به عنوان خبرنگار به گروه سیاسی رفته بودم، فردی سردبیر ما بود که وقتی میرفتیم و برنامهها را با جدیت پوشش میدادیم. (خیلی هم مدعی بودیم آدمهای باسوادی هستیم) تا مدتها خبرهای ما را پاره میکرد و در سطل آشغال میانداخت که واقعا سخت بود. احساس میکردیم میخواهند ما خبرنگاران تازهکار را تحقیر کنند. ادبیاتشان هم خیلی ادبیات محترمانهای نبود. خیلی تحکمی بود و باید خودمان را با این شرایط سازگار میکردیم.
بعدها، احساس کردیم همه آن رفتارها برای ما درس بود. هنوز هم احساس میکنم اگر آن رفتارهای سختگیرانه اول نبود، چه بسا بعدها کارمان دیده نمیشد. زمانی که ما به سازمان آمدیم، فناوری روز برای ارسال خبرها، تلکس بود. دبیران و سردبیران، متن خبرها را روی کاغذ ویرایش میکردند تا پس از اصلاح از طریق تلکس منتشر شود. خود این ویرایش برای ما درس بود.
خیلی وقتها در کنار خبرنگاران باتجربه به برنامههای خبری میرفتیم و تا زمانی که خودمان، صاحب حوزه خبری شویم، همیشه خبرنگار کمکی و خبرنگار دوم بودیم، چه در دورهای که آموزش و پرورش بودم یا دورهای که خبرنگار مجلس شده بودم. ما همواره از خبرنگاران بزرگتر کار یاد میگرفتیم. بنای ما هم البته یادگیری بود. از آنها به عنوان کسانی که صحنه و کار را میشناسند، کار را یاد میگرفتیم.
حتی زمانی که به خارج از کشور و دفتر اسپانیا رفتم، (آن زمان خبرنگار کاملی حساب میشدم)، این حس فراگیری از خبرنگاران باتجربه برای ما یک اصل بود. در همان زمان، علی اکبر جوانفکر که پیش از من مسئول دفتر ایرنا در مادرید بود، گفت وقتی به اسپانیا میروید، چه کارها و نکاتی را در کار حرفهای خود رعایت کنید. از جمله حتما با باشگاهها و انجمنهای حرفهای خبرنگاری آن کشور تماس بگیر و در آنها عضویت داشته باش تا در شرایطی که مساله یا بحرانی پیش میآید، بتوانند به شما به عنوان یک خبرنگار عضو کمک کنند.
این توصیه های ایشان چه نتایجی برای شما به همراه داشت؟
همانطور که میدانید من دو دوره به اسپانیا رفتم. در دوره دوم، زبان اسپانیایی را کاملا یاد گرفته بودم. در همین دوره، با رای اعضا که ۱۲۰ نفر از رسانههای کشورهای مختلف بودند، عضو هیات مدیره و نایب رئیس اتحادیه خبرنگاران خارجی اسپانیا شدم. چنین رویدادی در تاریخ ایران و ایرنا سابقه نداشت.
بهعنوان خبرنگار از ایران توانستم در این موقعیت از اعتبار ایرنا و مواضع نظام در جلسات مختلف دفاع کنم. این موفقیت ناشی از آن بود که هم ارتباط خوبی با خبرنگاران مقیم آن کشور گرفته بودم و هم خبرنگار میدانی بودم. یعنی خبرنگاری نبودم که فقط داخل دفتر بنشینم و خبرهای آنجا را به فارسی ترجمه کنم و برای تهران بفرستم.
در آن ایام، موضوع برنامه هستهای ایران مطرح بود. من مداوم به نشستهای خبری در نخست وزیری اسپانیا و جلسههای مختلف میرفتم. سوال میپرسیدم، دیدگاههای ایران را توضیح میدادم، نظر آنها را نسبت به مسائل منطقه و ایران جویا میشدم و در قالبهای خبری از طریق ایرنا منتقل میکردم.
معتقدم دفاتر خارجی ایرنا اگر بیشتر از سفارت و رایزنی فرهنگی به ایران خدمت نکرده باشند، با قاطعیت میگویم کمتر از آنها به ایران خدمت نکردهاند. در واقع، ما خبرنگاران، سفیرانی بودیم که بدون آنکه خودروی دیپلماتیک یا وجهه رسمی داشته باشیم، حتی بیشتر از سفیران به جلسههایی در مورد ایران میرفتیم که خود آنها نمیتوانستند بیایند.
یادم هست در خیلی از جلسات بررسی تحولات منطقه خاورمیانه یا نشست های علمی یا تحلیلی که در موسسات مختلف اسپانیا در باره ایران برگزار می شد، اگر ما نمیبودیم سخنرانان و کارشناسان در آنها علیه ایران صحبت میکردند. ولی وقتی میدیدند یک خبرنگار از ایران یا ایرنا آنجا نشسته است که ایران را میشناسد و میدانستد این جلسهها رصد میشود، خودشان ملاحظه میکردند و منصفانهتر و بیطرفانهتر و معتدلتر صحبت میکردند. یعنی با این حضور، از شدت موضعگیری ها و لحنشان علیه جمهوری اسلامی کاسته میشد. حتی کار به جایی رسیده بود که به دلیل همین ارتباطهایی که داشتیم و حضورهای میدانی که بود، خبرگزاری جمهوری اسلامی یک موضوع مطالعات دانشگاهی در اسپانیا شده بود.
وقتی ایرنا موضوع پایاننامه شد
منظورتان از مطالعات دانشگاهی در مورد ایرنا چیست؟
یکی از اتفاقات خوبی که در اسپانیا افتاد که برای خودم جالب بود و شاید، برای شما هم جالب باشد، این بود که ایرنا سوژه و پایه ای برای پایان نامههای دانشگاهی در حوزه ارتباطات در آن کشور اروپایی شده بود و چند پایان نامه در مرحله کارشناسی و کارشناسی ارشد موضوع خود را به فعالیت ایرنا اختصاص داده بودند. مثلا، برای آنها جالب بود ما بهعنوان ایران، چه چیزهایی را از اسپانیا و تحولات خبری این کشور رصد میکنیم که خبرگزاریهایی مانند فرانس پرس و رویترز نمیکنند؟
همینطور برای خبرگزاری رسمی مکزیک (نوتیمکس) یا دیگر کشورهای آمریکای لاتین که زبان آنها اسپانیایی است، مهم بود روابط خود را با ایرنا به عنوان خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران تقویت کنند تا از سلطه رسانهای خبرگزاریهای جریان اصلی دنیا خارج شوند. در همان دوران، ما خروجی ایرنای اسپانیایی را راه اندازی کردیم که اخبار آن، بازتاب خوبی در کشورهای امریکای لاتین داشت و علاوه بر انتقال صدای ملت ایران، به گسترش مناسبات میان ایران و آن کشورها کمک موثری کرد. ایرنای اسپانیایی همچنان فعال است.
البته، لازمه چنین ارتباطات حرفهای، تسلط خبرنگاران ایرنا به زبانهای خارجی است؟
بله. من از همان روز اولی که وارد اسپانیا شدم، با هزینه شخصی، هر روز عصر به کلاس زبان میرفتم چون معتقد بودم خبرنگاری که نتواند با دیگران ارتباط بگیرد، اصلا خبرنگار نیست. خبرنگار باید بتواند با مردم صحبت کند و باید یک آدم اجتماعی و اهل ارتباط باشد. اصلا عنوان رشته تخصصی ما، ارتباطات است.
اگر شما به عنوان خبرنگار کسی هستید که نمیتوانید با دیگران صحبت کنید و با آنها ارتباط بگیرید، اصلا پایه خبرنگاری ندارید حتی اگر بهترین قلم را داشته باشید. در آن صورت، نویسنده میشوید یا چیز دیگر، اما دیگر خبرنگار نیستید.
بهنظرم، اگر الان هم ایرنا بخواهد در عرصه جهانی مطرح باشد، باید خبرنگارانش را چند زبانه کند. یعنی خبرنگارانی داشته باشد که بتوانند هر موقع یک خارجی را دیدند، بتوانند با او مصاحبه کنند. آنها باید بتوانند به حوزههای مختلف و کشورهای گوناگون بروند و از ظرفیتهای حرفهای خود استفاده کنند. این به نفع کشور است.
همانطور که پیشتر گفتم حتی در نشستهایی در مورد ایران در اسپانیا که سفارت اجازه حضور نداشت، رایزنی ملاحظاتی داشت و نمیتوانست برود، ما که خبرنگار بودیم، شرکت میکردیم چون به لحاظ حرفهای، همه جا میتوانستیم برویم. در آن دورهای که عضو هیات مدیره انجمن خبرنگاران خارجی اسپانیا بودم، در حاشیه کنگره سالانه انجمن، مصاحبهای با من انجام دادند و پرسیدند به عنوان نماینده خبرگزاری ایرنا اینجا چطور کار میکنید؟ من از دولت اسپانیا انتقاد کردم و گفتم نخست وزیری اسپانیا حاضر نیست با خبرنگارانی مانند ما خیلی ارتباط بگیرد و فقط با خبرنگاران غربی در تماس هستند.
اتفاقا بعد از آن مصاحبه، نخست وزیری اسپانیا برای اولین بار، ما را به جشن سال نوی نخست وزیری دعوت کرد. این ارتباطهای حرفهای موثر بود و نتیجهاش را ما در شناخت ایرنا، خروجیهای ایرنا و حتی رفع سوء تفاهمها نسبت به ایران و گسترش روابط دو کشور در آن دوره به روشنی ملاحظه میکردیم.
آیا همه خبرهایی را که از اسپانیا مخابره میکردید، روی خروجی مطبوعاتی ایرنا میدادید؟
نه، خبرهایی هم بود که روی خروجی ویژه یا همان محرمانه ایرنا منتشر میشد. این خروجی هنوز هم هست. البته از کیفیت خبرهای آن در حال حاضر خبر ندارم. در آن دوره، خیلی از اخبار، مطالب، دیدگاهها و حتی تحلیلهایی را که لازم میدانستیم، از طریق خروجی ویژه برای مسئولان کشور مینوشتیم.
البته، در دورهای که خبرنگار آموزش و پرورش بودم یا در حوزههای مختلف خبری فعالیت میکردم، نیز اخبار و گزارش هایی روی خروجی ویژه منتشر میکردیم و آثار آن را در رفع مشکلات میدیدیم.
خبرنگار باید متعهد و عاشق کارش و هدف اصلیاش، حل مشکلات مردم باشد و هر جا احساس میکند مشکلی وجود دارد باید حل شود، با انتشار اخبار و گزارشهای لازم در خروجیهای مناسب، باید در این زمینه اقدام کند. ایرنا همیشه توانسته است در این زمینه کار کند، همچنان، نگاه و اثرگذاری خوبی دارد و میتواند در حل مشکلات جامعه موثر باشد.
واقعا همینطور است. یعنی اثرگذاری یک خبرنگار میتواند یک مشکل اساسی را یکباره حل کند...
من بارها در طول دوران کار حرفهای ام چنین نتایجی را دیدهام. مثلا زمانی که خبرنگار آموزش و پرورش بودم، مدرسه خیلی بزرگی در اختیار یکی از نهادهای نظامی بود و آنها حاضر نبودند این مجموعه را تحویل دهند. آن زمان آموزش و پرورش، به شدت کمبود مدرسه داشت. با مسئولان وزارتخانه مصاحبه کردم و یک گزارش روی خروجی ویژه ایرنا در این زمینه دادم و تاکید کردم این نهاد نظامی انقلابی حاضر نیست این مرکز را خالی کند.
بلافاصله پس از ارسال گزارش، مسئولان ارشد نظام دستور داده بودند نهاد مربوطه آن مدرسه را تخلیه کند. دو سه هفته بعد از آموزش و پرورش با من تماس گرفتند و کلی تشکر کردند مشکلی که سالها ما نتوانستیم حل کنیم، شما با یک گزارش حل کردید. یعنی اینقدر توان اثرگذاری ایرنا زیاد بود. البته، راه دستیابی به چنین نتایجی آن است که خبرنگاران باید تلاش کنند هر چه بیشتر حرفهای شوند.
راه حرفهای شدن نیز این است که خبرنگاران قبل از هر چیز، خودشان، کلاهشان را قاضی کنند و وقتی چیزی منتشر میکنند، آن را با نوشتههای مشابه مقایسه کنند. هر جا احساس میکنند دیگران بهتر نوشتهاند، از آنها درس بگیرند و از نقاط قوت کار دیگران در نوشتههای بعدی خود استفاده کنند. این آموزش دائم درونی و مقایسهای، به بهبود کارشان کمک میکند.
ایرنا و ۳ چالش عمده
آیا فکر میکنید ایرنا میتواند به جایگاه قبلی خود برگردد و حتی فراتر برود؟
ایرنا برخی مشکلات و برخی ظرفیتها را دارد. همانطور که می دانید ایرنا خبرگزاری رسمی ایران و خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی است. پس، طبیعتا نمیتواند خیلی وارد مسائل حاشیهای شود و البته، بهتر هم هست که وارد حاشیه نشود. ولی باید چشم بینای نظام و کشور و مردم باشد، جایی که منافع ملی و مصالح ملی مطرح است، اصلا کوتاه نیاید. حتی اگر شده است روی خروجی ویژه، در مورد موضوعات موردنظر اطلاع رسانی کند.
البته، اکنون فضای جامعه خیلی بازتر و دنیای رقابت خیلی گستردهتر شده است. در نتیجه، ایرنا خیلی بهتر و بیشتر میتواند مطالبش را روی خروجی مطبوعاتی منتشر کند. با این حال، ایرنا هرگز نباید نگاه خطی و جناحی به مسائل کشور داشته باشد. طبیعتا دولتهای مختلف در کشور روی کار میآیند و انتظارهایی از ایرنا دارند. ایرنا هم باید نگاه دولت را به جامعه منتقل کند اما یک نگاه منطقی و با هدف حفظ دولت و حل مشکلات مردم.
ایرنا از مدتها پیش با سه چالش جدی روبرو است که اگر بتواند آنها را حل کند، جایگاه امروزش خیلی بهتر خواهد شد. مهمترین چالش این است که ایرنا باید بتواند با مردم ارتباط بگیرد. متاسفانه، سالها است ایرنا، صدای مردم نیست. خبرنگاران میدانی ما هر روز کمتر میشوند و کارهای میدانی آنها اغلب در حد مصاحبه با مسئولان است. اینکه در شهرستانها یا تهران به دل مردم برویم و از آنها در باره مسائل و مشکلات شان بپرسیم و آن را منعکس کنیم، در خبرگزاری، خیلی کمرنگ شده است. اینگونه تولیدات باید تقویت شود تا صدای مردم به مسئولان برسد. این به نفع جامعه و نظام است.
مشکل بزرگ دوم ایرنا آن است که امروزه، عرصه رقابت رسانهای خیلی بیشتر و چالشیتر شده است. به عنوان ایرنا نباید در این عرصه کم بیاوریم. باید خودمان را به روز کنیم، هم از لحاظ نرم افزاری و هم از نظر سخت افزاری، هم آموزشها و هم از نظر تقویت توان روحیهای خبرنگاران. این تقویت روحیه نیز بخشی از طریق مسائل مالی و مادی است و بخشی دیگر، انگیزشی و روانی.
امروزه بخشی از خبرنگاران ایرنا حق تحریر یا شرکتی هستند. از یک خبرنگار حق تحریر، خیلی نباید انتظار کار عاشقانه داشت چون او در بدیهیات مانده است و از همه مهمتر اینکه نمیداند فردا چه اتفاقی برایش میافتد. از خبرنگاری که احساس تبعیض میکند، نمیتوان انتظار داشت خیلی کار کند. به همین دلیل، ما در گام اول، باید تبعیض را در سازمان از بین ببریم. البته قوانین دستوپای سازمان را میبندد ولی حتی الامکان باید نیروها احساس کنند تلاش مدیریت سازمان در این جهت است. از طرفی، مدیریت کلان سازمان هم باید خودش را همیشه خبرنگار بداند. یعنی درست است مدیرعامل بیشتر یک نقش هماهنگ کننده را دارد ولی باید نشان دهد قبل از هر چیز یک خبرنگار است چون این خبرنگاری است که کار اول و حرف اول سازمان را میزند.
چالش سوم ایرنا، چند رسانهای شدن است. دنیای امروز، دنیای تصویر و دنیای چند رسانهای است. اگر خبرنگاران ما و سازمان ما نتوانند خودشان را به روز کنند و به این دنیای تصویر، دنیای شبکههای اجتماعی، و دنیای تحولات جدید فناوری و اطلاع رسانی وارد نشوند، طبیعتا در عرصه رقابت، کم خواهند آورد.
اگر ایرنا بتواند بر این سه چالش فائق شود، فرصتهای خوبی در برابر آن گشوده است. یکی از این فرصت ها، بهره گیری از این همه نیروهایی است که بازنشسته شده اند. اکنون ۹۰ سال از عمر ایرنا میگذرد و همه این سالها و نیروها برای سازمان، یک گنج است. ایرنا مجموعهای از افراد عاشقی دارد که سال ها در سازمان بودند و همچنان عشقشان ایرناست. ما هر روز اگر همدیگر را ببینیم، خوشحالتر میشویم. خبرهای ایرنا بین دیگر رسانهها برای ما معنای دیگری دارد. ضعف یا نارسایی در ایرنا برای ما هم موجب ناراحتی و نگرانی است. دوست داریم ایرنا همیشه اول باشد. این ظرفیت تجربه سازمانی و افرادی که تجربه دارند، نخبگان و خبرگان، همه اینها کمک میکند تا ایرنا به عنوان یک پشتوانه انسانی، از مجموعه غنی تاریخی متون خبری و آرشیو عکس و مطالب خود استفاده بهتر و بیشتری داشته باشد.
نسل جدیدی که امروز در ایرنا حضور دارند نیز یک فرصت ارزشمند هستند و باید به بهترین وجه، از این فرصت و ظرفیت استفاده شود. علاوه بر آن، دولتها همواره به ایرنا نیاز دارند و باید قدر آن را بدانند. اگر قدر دانستند، نیازهایش را برطرف کنند و بدانند ایرنا یک خبرگزاری حرفه ای و رسانه مادر است.
یکی از گرفتاری های ایرنا آن است که مخصوصا هر چه جلوتر آمدهایم، با ایجاد سایتهای خبری جدیدی که در حد پایگاه اطلاع رسانی هستند، برخی مسئولان و نهادها فکر میکنند اگر سایتی بزنند و چند خبر در آن بدهند، دیگر نیازی به ایرنا ندارند. این تحلیل در میان برخی مسئولان هم به ضرر خودشان تمام می شود و هم به ایرنا ضربه می زند.
از آن طرف هم، خبرنگاران نباید در کار خود به «کپی» کردن از این سایت ها رضایت دهند. یکی از مشکلات نسلهای جدید خبرنگاران آن است که فکر میکنند با کپی کردن مطالب دیگران می توان خبرنگار شد و اعتبار بدست آورد. آنها خیلی وقتها حتی غلطهای تایپی آن مطالب را هم نمیبینند. در حالی که وقتی خبری را از جایی نقل میکنید، باید آن را متناسب با سیاستهای هر رسانه، بازنویسی و منبع نویسی کنید. اصلا، تعریف علمی خبر این است که خبر، روایت یا گزارشی از یک رویداد واقعی و عینی است که حاوی عناصر و ارزشهای خبری بوده و در چارچوب سیاستهای درون سازمانی و برون سازمانی تهیه شده باشد.
برای برون رفت از این وضعیت، باید هر خبری دست شما میرسد، آن را با حفظ اصالت متن و پرهیز از تحریف، دوباره بههم بریزید و با یک نگاه حرفهای تنظیم کنید تا وقتی دیگران آن را میبینند، تفاوت شما را با دیگر رسانه ها متوجه شوند. قدرت ایرنا و خبرنگاران آن در همین متفاوت دیدنها و متفاوت نوشتنهاست.
امنیت شغلی خبرنگاران را چطور میبینید؟ آیا این باعث نمیشود که مقداری خودسانسوری در خبرنگاران جوانتر پیش آید؟
اتفاقا یکی از جاذبهها، ویژگیها و امتیازهای مثبت ایرنا نسبت به دیگر رسانه ها، بهره گیری از همکارانی است که رسمی هستند یا قراردادهای مطمئن دارند. ایرنا اگر تاکنون توانسته است ایرنا بماند، چند نسل را تربیت کند، همچنان حائز اعتبار و اهمیت است و همچنان افرادی مشتاق و عاشقش هستند که ما از آنها بودیم، بهخاطر این است که امنیت شغلی در ایرنا داشتیم. ما ۳۰ سال، کمتر یا بیشتر و گاهی تا چهل سال در ایرنا بودیم.
امروز هم اگر ایرنا میخواهد قوی و معتبر بماند، باید حتما امنیت شغلی کارکنانش را تضمین کند. قبلا هم گفتم اگر خبرنگاری مطمئن نباشد که فردا هست یا نه یا آخر ماه چقدر میخواهد حقوق بگیرد، اصلا فرصت آموزش، یا حتی فرصت عشق ورزیدن را پیدا نمیکند. ایرنا حتما باید کاری کند که کارکنانش احساس امنیت شغلی کنند تا بتوانند به خبرنگارانی عاشق، حرفهای و متعهد تبدیل شوند.
با توجه به سوابق مدیریتی خودتان، چه توصیه ای به مدیران کنونی ایرنا دارید؟
خوشبختانه چون ایرنا یک سازمان پایا، قدیمی و ریشه دار است، نیروهای خوبی برای پستهای مختلف مدیریتی تربیت کرده و در دوره کنونی هم اغلب از نیروهای خود سازمان در مسئولیت ها استفاده میشود. این کار، خیلی خوب است. توصیهام به مدیران سازمان این است که نگاه استفاده از ظرفیتهای درونی سازمان را حتما حفظ و تقویت کنند و تا میتوانند از نیروهای خود سازمان استفاده کنند.
در کنار آن، انگیزه بخشی به خبرنگاران را افزایش و هر اقدامی که میتواند به توان حرفهایشان کمک کند، انجام دهند. چنین کاری، به نفع منافع ملی و مصالح کشور نیز هست. یکی از این موارد انگیزه بخش، احیای دفاتر خارجی ایرنا است.
اگر دفترهای خارجی ایرنا راه بیفتد، اولین برنده این کار، خود جمهوری اسلامی، خود ایران و خود ایرنا است. چه اشکالی دارد که از میان ۳۰ تا ۴۰ دفتر خارجی ایرنا، آنهایی را که امکانات و موقعیت بهتری دارند، دوباره احیا کنیم؟ همانطور که در مورد آموزش و پرورش میگویند بودجهای که برای آن صرف میشود، هزینه نیست، بلکه سرمایه گذاری است، معتقدم در ایرنا هم هر چقدر پول بگذارید، سرمایه گذاری بیشتری برای تامین منافع کشور و نظام کردهاید. چرا باید اخبار و تحولات ایران و نگاهی که نسبت به ایران در کشورهای دیگر است را همیشه از نگاه خبرگزاری فرانسه، رویترز و آسوشیتدپرس و دیگر خبرگزاریهای غربی ببینیم؟ چرا خودمان آنجا نباشیم که بدانیم واقعا چه میگذرد؟
یادم هست در همان اسپانیا که بودیم، کاری که ما به عنوان ایرنا کردیم، باعث شد مناسبات ایران و اسپانیا بسیار بهتر شود و روابط دو کشور تقویت شود. نتیجه این تقویت روابط، تامین منافع اقتصادی، منافع سیاسی و تقویت جایگاه ایران در عرصه جهانی بود. اینها کارهایی است که گفتم سفیر نمیتوانست بکند. یا اگر میتوانست، ما به عنوان ایرنا کنارش بودیم و این روند را تقویت میکردیم. همانطور که به رایزنی فرهنگی ایران هم کمک می کردیم. ما سراغ شخصیتهای علمی و فرهنگی اسپانیا یا حتی ایرانی مقیم آنجا میرفتیم و با آنها مصاحبه می کردیم. اگر دفتر ایرنا باشد که بتواند با ایرانیان مقیم خارج صحبت کند، آنها نیز انرژی میگیرند و احساس میکنند کشورشان به آنها اهمیت میدهد.
علاوه بر آن، می توان از ظرفیت بازنشستگان ایرنا در حوزه های مختلف استفاده کرد، چه در دانشکده خبر، چه در آموزشهای دورهای که برای خود خبرنگاران میتوانند بگذارند و چه از خود اینها بهعنوان بخشی از کار تولید خبر در جاها، نهادها و مناطق مختلف استفاده کنند.
مصاحبه کننده: خدیجه کریمی
اخبار گروه فرهنگی ایرنا را اینجا بخوانید.