محمدرضا نوروزپور مدیرعامل خبرگزاری ایرنا، چهارشنبه یکم بهمن با درج یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: بقای یک روزنامه در غوغای فضای مجازی و جهان شبکهای شده بواسطه رشد فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی یک چیز است و محبوب باقی ماندن و مخاطب داشتن چیز دیگر. «ایران»، هم باقی مانده است و هم محبوب؛ و جمع این دو با هم افتخاری است متعلق به روزنامهنگاران و دستاندرکاران این مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی در سه دهه گذشته. به همه آنها تبریک و خسته نباشید میگویم. این البته همه افتخار آفرینیهای روزنامه ایران نیست. شاید از همه سختتر این بوده است که «ایران» باوجود شناخته شدن با عنوان «روزنامه دولت» تقریباً به جز معدود مواقعی، توانسته است صدا و دیدگاه مستقل خود را نسبت به روندها و فرآیندها حفظ کند و به گونهای عمل کند که هم تبیینگر اقدامات و تصویرگر دستاوردهای دولت باشد و هم منتقد و مصلح وضعیت موجود. ایران تلاش داشته است بیآنکه از سمت شهروندان فاصله بگیرد، دولت و ملت را نزدیکتر کند و رسانهای باشد علیه شکافها و روزنامهای باشد در سوی همگرایی و در جبهه انسجام.
از این منظر «ایران» هم اکنون یکی از بازوهای اصلی رسانهای دولت و مرجعی معتبر در حوزه اطلاعرسانی و تبیینگری است، آن هم در روزگار هیاهوی فیکنیوزها و گرم شدن تنور انواع جنگهای روانی و ادراکی داخلی و خارجی که هر یک با اهداف و اغراض سیاسی، اقتصادی و امنیتی، ارابه خود میرانند و تازیانه بر اذهان و قلوب مردم و افکار عمومی میزنند.
«ایران» امروز ما در شرایطی است که بیش از هر زمان دیگری نیازمند اخبار و اطلاعات و تبیینهای دقیق و درست است. آنها که «ایران» ما را ویرانه و در بند میخواهند، جوّ «ترس» را در جامعه میپرورانند و تخم «یأس و ناامیدی» میکارند تا شهروندان عمیقاً باور کنند که «ایران» در آستانه بیدولتی و فروپاشی است و کار از دست رفته است، هیچ چیز در جای خود قرار ندارد و امیدی به اصلاح نیست؛ تا از این طریق آشوب در جان مردم و کالبد جامعه اندازند و آنها را رهاشده و سرگردان به هر سمت و سویی که با انتشار اخبار دروغ و جعلی تعیین میکنند، بکشانند. پروژه پمپاژ یأس و ناامیدی در مقیاس کلان و وسیع از طریق بمباران اخبار دروغ، جهتدار، تحریف شده و ساختگی؛ به منظور تثبیت «ترس و بیآیندگی» در افکار عمومی انجام میشود تا مردم را پریشان و مضطرب و مسئولان را وادار به ارتکاب اشتباه در تصمیمگیری یا اقدام نمایند. این همه ماحصل فرآیند پیچیده جنگ روانی و جنگ ادراکی چند لایهای است که ویرانیطلبان از خارج علیه کلیت نظام به راه انداختهاند و عدهای نفوذی یا افراطی سودازده نیز همسو با آنان در داخل علیه دولت.
با تسلط گفتمان «بیتکلیفی» یا «رهاشدگی» بر جامعه، تودههای مردم دچار تردید، تشویش و حیرانی میشوند و حس بیپناهی بر آنها چیره میشود. ملتی که احساس رهاشدگی بر آن غالب شود، پیوندهای خود را با حکمرانان و به معنی مشخصتر دولت قطع میکند؛ چراکه به این باور میرسد که کسی به فکر آنها نیست و یار و یاوری ندارند. در چنین محیطی، افکار عمومی براحتی جذب روایتهای غیر معتبر، حقایق جایگزین، اخبار جعلی و جهتدار میشود. سطح باورپذیری مردم نسبت به مسائل، واقعیتها و جزئیات، پایین آمده؛ سادهسازیهای گمراهکننده فراگیر شده و باورپذیری شبهعلم و خرافات که از قضا منحصر به فضای مجازی هم نیست، افزایش مییابد. چنین محیطی بشدت مستعد رشد و برآمدن سیاستمداران عوامفریب و شارلاتان، ظهور جریانهای رادیکال و ویرانیطلب و حتی آنارشیستهای آشوبطلب، خواهد بود.
این احساس درماندگی و ادراک رهاشدگی در جامعه سریعاً به احساس خطرناکتر «ترس و اضطراب» فراگیر تبدیل میشود. ملتی که از قبل با بمباران اخبار ناامید کننده تضعیف روحیه شده و به ورطه احساس «بیکسی و بیپناهی» رسیده حالا دچار ترس و اضطراب شدیدی است که برای رهایی از آن ممکن است دست به هر اقدام درست یا نادرستی بزند. اینجاست که به گفته برژینسکی، استیلای ترس به شکل مرموزی احساسات را در تودهها تحریک کرده و کار را برای سیاستمداران عوامفریب بسیار ساده میکند تا تودهها را به هرسویی سوق دهند یا با هر سیاستی که مناسب میدانند، همراه سازند. از این رو به کارگیری این شگردهای عملیات روانی و جنگ ادراکی، همواره از سوی بازیگران بینالمللی علیه کشورهایی که آنها را دشمن تلقی میکنند یا توسط گروهها و افراد نفوذی در داخل یا حتی جریانهای سیاسی رقیب مرسوم بوده است.
تداوم تسلط دو گفتمان «ترس و بیتکلیفی» در افکار عمومی که رسانهها نقش مؤثری در فراگیری آن دارند، فشار مضاعف روانی بر کارگزاران وارد میکند که نتیجه آن اتخاذ تصمیمهای نامعقول و بعضاً اشتباهی است که خود مجدداً بر بحرانیتر شدن شرایط روانی جامعه میافزاید. این چرخه مستمر و بیپایان تخریب اذهان و روان مردم و بالا بردن ضریب خطا در سیاستگذاران و کارگزاران، سرانجام ممکن است به فروپاشی ذهنی و حتی فروپاشی سیاسی بینجامد.
حالا در چنین فضایی، روزنامهای که ۲۶ سال قبل به میان مردم آمده و عنوان «روزنامه دولت» را هم یدک میکشد، رسالتی بزرگتر از هر دورانی بر دوش دارد. اگرچه این شگردها قدیمی است، اما بواسطه توسعه فناوریهای نوین، فراگیری شبکههای اجتماعی، تلویزیونهای خبری آنلاین و پیامرسانهای تلفن هوشمند، هیچگاه تا این اندازه بر اذهان تودهها و عملکرد کارگزاران مؤثر نبودهاند. خصوصاً اینکه طراحان جنگ روانی و ادراکی از گذشته تا به حال، بهره بسیار زیادی از رسانههای نوین بردهاند. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که میزان اثربخشی و موفقیت شگردهای جنگ روانی و ادراکی در هرجامعه بستگی به وجود بسترها و زمینههای مساعد دارد. درحالیکه شیوع یک پاندمی مانند کرونا، زمینه لازم برای اثربخشی جنگ روانی را در همه کشورهای دنیا بالا برده است باید توجه داشت که «ایران» ما فراتر از مؤلفه «کرونا» با زمینههای مستعد دیگری از جمله «تحریم»، «جنگ اقتصادی آمریکا»، «فساد»، «ناکارآمدی و سو مدیریت»، «فقر و تبعیض و گرانی» مواجه است که کار را برای خنثی کردن اثرات جنگ روانی سختتر میکند.
«ایران» به مثابه روزنامهای که نام و اعتبار خود را توأمان از «دولت» و «ملت» گرفته است، همه بضاعت و توانایی خود را برای رویارویی با چنین شرایط سختی به میدان آورده است. «ایران» در این چندسال کوشیده است با پروژه ناامیدسازی ملت مقابله کند. «ایران» بارها و بارها با به تصویر کشیدن دستاوردهای موفق دولت در حوزههای مختلف و تشریح و تبیین خدمات دولت به اقشار مختلف مردم، با پروژه القای حس «بی تکلیفی و بیپناهی» درافتاده است. «ایران» در همه این سالها از طریق ارائه نظرات و ایدههای ناب از سوی متخصصان امر تلاش کرده تا به کارگزاران و تصمیم گیران و قانونگذاران و سیاست ورزان زنهار دهد که تصمیمات اشتباه نگیرند.
«ایران» مفتخر است که هماره در راستای رسالت حرفهای خود در جهت بیاثر کردن شگردهای جنگ روانی و ادراکی بدخواهان علیه «دولت» و «ملت» بزرگ «ایران» گام برداشته است. «ایران» این مسئولیت سترگ را از دو طریق بر دوش کشیده است؛ نخست، روشنگری درباره ماهیت سیاستهای خصمانه آمریکا، فشارهای بیسابقه اقتصادی علیه ایران و همچنین اقدامات و دستاوردهای دولت برای خنثیسازی و لغو تحریمها و به حداقل رساندن آثار تحریمها بر زندگی مردم؛ و دوم از طریق آگاهیبخشی به جامعه در برابر جریان تحریف و برخی بیمهریها و ناامیدسازیهای تعمدی، که متأسفانه گاه از سوی بعضی جریانهای سیاسی داخلی با هدف تأمین منافع کوتاهمدت فروملی و جناحی در تعارض و ستیز با دولت دنبال میشده است.
این راه ادامه دارد و ما در «ایران» بهدنبال این خواهیم بود تا بر خلاف اهداف جنگ روانی بیگانگان، جامعه را امیدوار، آرام و مطمئن سازیم و کارگزاران را به سوی اتخاذ تصمیمهای درست و دقیق رهنمون کنیم. «ایران»، امروز یک رسانه ملی است چراکه برای «منافع ملی» در صف نخست ایستاده است.
نظر شما