شاید شما هم این ضرابالمثل را در گفتوگوهای مردم کوچه و بازار شنیده باشید که «به عمل کار برآید نه به سخن» و ضربالمثل دیگری که «به کارهای گران، مرد کار دیده فرست.» این مضامین همگی بر این موضوع تاکید دارد که هر کاری لوازم، آداب و فنون و رموزی دارد که برای اجرای آن باید به کار گرفته شود.
خبرنگاری بحران از جمله فعالیتهایی است که در زمره کارهای بسیار سخت محسوب میشود و حتی ممکن است فردی که بیش از چند دهه کار خبر کرده باشد، اما به دلایل مختلف توانایی اجرای عملکرد متداول خبری را در شرایط غیرطبیعی و بحرانی نداشته باشد.
علت اهمیت موضوع
ایران به سبب موقعیت سوقالجیشی و نیز قرار گرفتن در منطقهای حادثهخیز، در ادوار مختلف تاریخی مورد آماج بلایای طبیعی مختلف قرار گرفته است و همین امر یکی از نکات مهم و بنیادین در امر علوم ارتباطات جمعی و روزنامهنگاری به شمار میرود که لزوم اهتمام بیشتر به تربیت و آموزش خبرنگاران بحران را مطرح میکند.
خوشبختانه در چند سال گذشته تحقیقات فراوانی در این راستا شده و کتابها و مقالههای علمی مختلفی به چاپ رسیدهاند که از جمله آنها میتوان به کتابهایی مانند «دستنامه خبرنگاری کولهپشتی و گزارشگری در محیط بحران» «محمدقلی میناوند»، از انتشارات دانشگاه صدا و سیما، «مدیریت بحران و رسانهها»، «فریدون وردینژاد» از انتشارات سمت، «خبرنگاری بحران» اثر «حسن قربانی» از انتشارات سروش و «ارتباطات بحران»، «رابرت آر. اولمر، تیموتی ال. سلنو، ماتیو سیگر»، ترجمه «مرتضی قلیچ و محمد حسن خطیبی» از انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) اشاره کرد.
ایران به سبب موقعیت سوقالجیشی و نیز قرار گرفتن در منطقهای حادثهخیز، در ادوار مختلف تاریخی مورد آماج بلایای طبیعی مختلف قرار گرفته است و همین امربر تربیت و آموزش خبرنگاران بحران تاکید دارد.
همچنین مقالههای فراوانی نیز در این زمینه به نگارش در آمده که از جمله آنها میتوان به مجموعه مقالات الکترونیکی «بحران روزنامهنگاری» دفتر مطالعات و توسعه رسانههای معاونت امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، «ارتباطات مخاطره، ارتباطات بحران: زمینهها، مفاهیم و نظریهها» اثر «هادی خانیکی» در هفتاد و چهارمین شماره فصلنامه رسانه، «آموزش روزنامهنگاری بحران» از «امیرکاووس بالازاده» در هفتاد و چهارمین شماره فصلنامه رسانه، «گرافیک و روزنامهنگاری بحران» نوشته «قباد شیوا» در هفتاد و چهارمین شماره فصلنامه رسانه، «روزنامهنگاری بحران؛ رسانهها و حوادث غیرمترقبه» اثر «مسعود خرسند» در پرتال جامع علوم انسانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، «پارادوکس روزنامهنگاری بحران در ایران» به قلم «محمدمهدی فرقانی» از مرکز آموزش و پژوهش مؤسسه همشهری، «۳ دایره روزنامهنگاری بحران از نگاه یونس شکرخواه» از همشهری آنلاین، «مقاله اصول اخلاق حرفهای روزنامهنگاران و رسانههای ارتباط جمعی در مدیریت بحران حسن خجسته» از پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی نام برد.
در این گزارش سعی شده به تعریف خبرنگاری حوزه بحران، چگونگی پرورش خبرنگاران حوزه بحران، شرایط و ویژگیهای یک خبرنگار حوزه جنگ و بحران، ویژگی مشترک بحرانها، کارکرد رسانه در بحران، عوامل مؤثر در رسانهها و مدیریت بحران، خبرنگاری در جنگ و آمادگی قبل از اعزام، هنگام مأموریت و بعد از مأموریت به مناطق بحرانی پرداخته شود.
مهارتهایی فراتر از خبرنگاری برای خبرنگاری بحران لازم است
«حسن شمشادی»، گزارشگر و کارشناس رسانه در گفتوگو با خبرنگار ایرنا با بیان اینکه حرفه خبرنگاری دارای زیرشاخههای متعددی است که خبرنگاری بحران از جمله آنها به شمار میرود اما به سبب شاخصههایی که دارد آن را نسبت به سایر مقولهها متفاوتتر میکند، میگوید: «خبرنگاری بحران عملاً به فعالیت خبری گفته میشود که فرد رسانهای در بحرانهای مختلف همچون سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که در شهرستان، کشور، منطقه و یا هر جای دنیا شکل میگیرد؛ بتواند به نحوی شایسته بدان ورود کرده و وظایف و مأموریتهای تعریف شده را به نحو احسن انجام دهد.»
از نظر او «خبرنگاری در بحران جدای از مدیریت رسانه در بحران نیست و لازم و ملزوم یکدیگر هستند، چرا که اگر رسانهای، فهم و تعریف درستی از بحران و چگونگی خبرنگاری در آن نداشته باشد؛ عملاً خبرنگاران بحران یا اصلاً شکل نمیگیرند و یا اگر هم باشند، کاری را نمیتوانند به پیش بروند.»
این کارشناس رسانه میافزاید: «خبرنگاران بحران افرادی هستند که سابقه و تجربه کاری خبری دارند و اینگونه نیست که فردی که تازه وارد این حیطه شده بلافاصله بتواند در این عرصه فعالیت کند؛ به طور مثال فردی که وارد ورزش فوتبال میشود، ابتدا به تیم محلی میپیوندد و سپس به تیم شهری که سکونت دارد و سپس با درخشش در استان وارد یکی از باشگاههای لیگ برتر شود و در مسابقات کشوری حضور یابد و در صورت درخشش به تیم ملی انتخاب میشود. هر چند فرد از همان ابتدا به اصطلاح ورزشیها پا به توپ بوده، اما از همان روز نخست وارد برگزیدهترین تیم بازیکنان کشور نمیشود؛ همین روند در خبرنگاری بحران هم وجود دارد، یعنی افرادی که میخواهند وارد این عرصه شود باید چندین سال فعالیت خبری در حوزههای مختلف داشته و آموزههای فراوانی طی این سالها کسب کنند تا بر اساس تجربیات گذشته، آموزشهای خبرنگاری بحران را هم فرا بگیرند.»
از نظر او «این بحرانها هم دارای انواع مختلفی است که از جمله میتواند بلایای طبیعی همچون سیل، زلزله، آتشسوزی، توفان، آتشفشان و غیره و یا بحرانهای اقتصادی همچون بورس و ارز که منجر به بحرانهای انسانی میشوند.»
مؤلفههای خبرنگاری بحران
شمشادی با بیان اینکه بحران میتواند منشأ زیست محیطی، سیاسی یا اقتصادی داشته باشد، تصریح میکند: «خبرنگاران این عرصه بایستی به این امر هم توجه کنند که به چه میزان ظرفیت پذیرش این آموزهها را دارند، چرا که ممکن است برای برخی این مدت زمان ۲ یا ۳ سال کفایت کند و سپس وارد عرصه خبرنگاری بحران شوند و شاید هم برای افرادی بعد از ۱۰ یا ۲۰ سال آموزش ملزومات خبرنگاری بحران، باز هم نتوانند موفق شوند.»
وی با اشاره به سایر شاخصهها و ویژگیهای خبرنگاران بحران میگوید: مهارت خبرنویسی، گزارشنویسی، سوژهیابی، مستندنگاری، تصویربرداری، صدابرداری، طرح گرافیکی زدن، تدوین و غیره از جمله دیگر مؤلفهها بشمار میرود.
از نظر او «میتوان ویژگیهای خبرنگاری بحران را به دو مؤلفه آمادگیهای جسمی و روحی و روانی تقسیمبندی کرد؛ به گونهای که در شاخصه نخست فرد باید توان تحمل شرایط و موقعیتهای سخت را داشته باشد؛ توانایی قرار گرفتن در کنار افرادی مختلف همچون مصیبت دیدهها، آسیب دیدگان، خانوادههای داغدار، مجروحان، از زیر آوار در آمدگان، آوارگان جنگ و غیره داشته باشد.»
شمشادی میافزاید: «توانایی جسمی داشته باشد که اگر شرایط سختی حاصل شد بتواند مدتهای زیادی تحمل گرسنگی و تشنگی و بی آبی داشته باشد و یا توانایی این را داشته باشد که اگر اتفاقی روی داد ساعتها برای یک کار معطل بماند؛ توان جسمی این را داشته باشد که کیلومترهای متمادی پیادهروی، صخرهنوردی و یا دویدن برای منطقهای که حادثهای روی داده است را داشته باشد. باید خبرنگار بحران توانایی این را داشته باشد که در شرایط خاص جلوی رگبار گلوله و تک تیراندازان نیروهای مسلح و گروهکهای تروریست و غیره بدود و خسته نشود، به اضافه اینکه باید برخی مهارتها از جمله رانندگی، کمکهای اولیه امداد و نجات و عکاسی را داشته باشد.»
رسانههای ما باوجود فعالیت دلسوزانه عوامل تولید محتوای خبری آنها، نقش چندانی در جهت دهی و پوشش اخبار بحرانهای اجتماعی و سیاسی منطقه ندارند و مخاطبان خبر، رسانه، های غیر بومی را بر خبرهای رسانههای داخلی ترجیح میدهند.وی میگوید: «مباحث روحی و روانی شاخصه دوم خبرنگاری بحران در این تقسیمبندی است به گونهای که نخستین مؤلفه آمادگی حضور در چنین مناطقی داشته باشد و با دیدن بحرانها تأثیری بر روح و روان و در نهایت فعالیت خبریش نگذارد؛ آمادگی دیدار با مجروحان و خانوادههای داغدار را داشته باشد و با آنان مصاحبه کند؛ شاید در صحنه انفجاری قرار گیرد که خودش هم آسیب ببیند و بایستی بتواند باز هم فعالتیش را انجام دهد.»
وی با تاکید بر اینکه «خبرنگار بحران باید توان دور ماندن از خانه و خانوادهاش را داشه باشد تا اگر در حین مأموریت مشکلی برای آنان ایجاد شود، از لحاظ روحی و روانی به مشکلی برنخورد و بتواند به کارش ادامه دهد»، میافزاید: «برخی سابقه سالها فعالیت خبری دارند، اما هیچگاه آمادگی جسمی و روحی و روانی حضور در بحرانها را ندارند، به گونهای که با کوچکترین فشار روحی فرو میپاشیدند؛ به طور مثال خبرنگاری که قدرت دیدن بریدن سر یک مرغ را ندارد، نمیتواند در جایی که اجساد سربریده دیده میشود، کار خبری کند و یا با مجروحانی سروکله زند که سبب پیچیدن بوی خون در دماغش شود.»
وی در ادامه یادآور میشود: «در مدت ۳۰ سالی که کار خبرنگاری کردم آموزش جدی خبرنگاری بحران را در کشور ندیدهام، البته این نگاه صفر و ۱۰۰ نیست یعنی شاید در جایی خبرنگاری بحران تدریس شده باشد، اما باز این آموزشها چیزی نیست که از نظر تجربی راضیکننده باشد؛ چرا که صرفاً یک کارگاه بوده و یا یک دوره چند ساعته آموزشی بوده که مفاهیم کلی را گفته است.»
از نظر او «اگر رسانهها اهتمام به آموزش خبرنگاری بحران دارند، نیاز به ساعتهای آموزش نظری و سپس عملی در سطوح مختلف دارند، همچنین علاوه بر خبرنگار، عکاس، تصویربردار، مستندساز که آموزش میدانی میبینند؛ باید مدیر و سردبیر آن رسانهها هم مفاهیم لازم و ضروری برای این امر را بیاموزند.»
ناتوانی رسانهها در پوشش وقایع بحرانی
«امیر نریمانی» کارشناس رسانه و مدرس دانشکده خبر نیز در گفت و گو با ایرنا با بیان اینکه به هم ریختن نظم جاری، سادهترین و قابل فهمترین تعریفی است که میشود از واژه بحران ارائه کرد، میگوید: «بحران میتواند در فرایند زیستی یک شخص، جامعه و تا گستره جهانی اتفاق بیفتد؛ همانطور که این روزها جهان درگیر بحرانی بنام کرونا ویروس است که تغییراتی شگرف در آن ایجاد کرده است.»
از نظر او «بحران میتواند حاصل رخداد آنی یک بینظمی یا محصول فرایندی در طول زمان باشد؛ بلایای طبیعی، جنگ، اعتراضات شهری و هر گونه بهم ریختگی نظم جاری هر کدام در مقوله بحران و گستره معنایی آن قابل تعریف، برنامهریزی در راستای کنترل و بازگرداندن آرامش به معنای تعادل و ایجاد موازنه در ساختار نظم جاری پیش از آن است.»
وی با تاکید بر اینکه «مهمترین مؤلفه در مواجه با یک بحران، پیشبینی و آمادگی پیش از بحران است»، میافزاید: «رسانه بر اساس ساختار کلاسیک و اولیه خود وظیفه اطلاع رسانی و آگاهی بخشی در جامعه را بر عهده دارد؛ پیشبینی بروز یک بحران حتی بحرانهای طبیعی و برنامهریزی در راستای اطلاعرسانی از احتمال وقوع آن از وظایف مهم یک رسانه است که نیاز به آموزش، تمرین و اطلاع از چگونگی رخداد یک بحران دارد. اهمیت این موضوع وقتی دو چندان میشود که جغرافیایی زیستی یک رسانه آبستن بحرانهای طبیعی و انسانی باشد؛ کما اینکه در کشوری مثل ایران به واسطه گستره جغرافیایی و همجواری با کشورهایی که در طی سالهای متمادی دستخوش تغییرات سیاسی و اجتماعی گستردهای بودهاند.»
اگر منصفانه بنگریم رسانههای ما باوجود فعالیت دلسوزانه عوامل تولید محتوای خبری آنها، نقش چندانی در جهت دهی و پوشش اخبار بحرانهای اجتماعی و سیاسی منطقه ندارند و مخاطبان خبر، رسانه، های غیر بومی را بر خبرهای رسانههای داخلی ترجیح میدهند.این کارشناس رسانه تصریح میکند: «آنچه در مواجهه با یک بحران داخلی یا خارجی اهمیت بالایی دارد، وجود رسانه و نیروی کارآمد و آموزش دیدهای بنام خبرنگار است که بتواند هر آنچه در طی دوران تحصیل در مراکز تخصصی رسانهای و تجربیات حاصل از تمرینهای قبل از بحران آموخته است به بهترین شکل ممکن در جهت اطلاعرسانی حرفهای بکار گیرد.»
از نظر نریمانی «در مواجهه با یک بحران اصل مهم انتشار اخبار با در نظر گرفتن شاخصههایی همچون صحت، دقت در محتوا و سرعت در انتشار آن است که با توجه به تنوع رسانههای جدید از همیت زیادی برخوردار است؛ این موضوع وقتی بیشتر اهمیت خود را نشان میدهد که بحران ایجاد شده گستردگی و در برگیری زیادی داشته باشد و افراد مختلفی در سراسر یک جغرافیای مشخص با اشتراکهای زیادی را شامل شود، چرا که افراد در این شرایط تلاش میکنند به اطلاعات و اخبار آخرین تحولات دسترسی پیدا کنند.»
وی میگوید: «بررسی رشتههای مرتبط با رسانه و گرایشهای موجود نشان میدهد، تربیت و آموزش خبرنگار که منظور از خبرنگار شامل عکاس، تصویربردار و نویسنده است، محدود به چند واحد درسی در مقطع کارشناسی و برگزاری کارگاههای کوتاه مدت با تاکید بر تجربیات زیستی تعدادی از خبرنگارانی شده که داشتههای آنان محدود به حضور در چند بحران بوده اما با وجود شرایط جغرافیایی و اقلیمی ایران، متأسفانه تربیت فعالان رسانهای حوزه بحران به طور عملی جدی گرفته نشده است.»
قابل توجیه نیست که اخبار رسانههای داخلی ایران درباره کشوری مثل افغانستان یا عراق که تحولات داخلی آن بر ایران تأثیر گذار است از رسانههای کشورهای اروپایی و آمریکایی تأمین شود.
از نظر او «یک خبرنگار باید با همه جوانب بحران آشنا باشد، باید مفهوم فرماندهی میدان را دانسته و خود را جدا از شرایط حاکم فرض نکند؛ همانطور که نیروهای درگیر دیگر در یک بحران میبایست به خوبی نسبت به وظیفه و نقش اطلاعرسانی اشراف کامل داشته و توجیه شده باشند.»
وی میافزاید: «برای پوشش یک بحران میبایست همانطور که به مقوله تربیت نیروی انسانی دقت و توجه ویژهای شود باید رسانهها هم با بحران و شرایط پوشش خبری آن آشنا و در همکاری با سازمانهای امدادی، انتظامی و امنیتی دستورالعملهای مشخصی نوشته و ابلاغ شود تا همه عوامل درگیر در بحران به خوبی وظایف خود را انجام دهند؛ این فقدانهماهنگی و نبود پروتکلهای اطلاعرسانی بارها اثرات مخرب خود را در جامعه نشان داده است. گاهی شدت در کنترل اخبار و گاهی بی توجهی به چگونگی نشر اخبار یک بحران، فضا را برای پلتفرمهای اجتماعی برای دامن زدن بر شایعات و ایجاد التهاب باز میکند.»
نریمانی با تاکید بر اینکه «خطوط قرمز اطلاعرسانی در شرایط بحرانی میبایست در جایی خارج از محیط بحران تعریف و رعایت شود»، خاطرنشان میسازد: «یک خبرنگار باید آزادانه به گونهای که اخلالی در روند امدادرسانی و فعالیتهای انتظامی و نظامی ایجاد نکند، به کار تولید محتوای خبری پرداخته و رعایت خطوط قرمزی که از آن به منافع ملی هم تعبیر میشود به رسانهها و سردبیرها سپرده شود تا با توجه به دستورالعملهای مشخص شده اقدام به انتشار اخبار کنند. برخورد سلیقهای از جمله مشکلات بزرگی است که تولیدکنندگان رسمی اخبار در بحرانهای داخلی کشور با آن مواجه هستند و شرایط برای سوءاستفادهکنندگان به واسطه انتشار اخبار جعلی را فراهم میکند که این موارد به سهولت و با هماندیشی و مشخص کردن حدود و وظایف طرفین قابل حل است.»
وی میگوید: «نمونه این هماهنگیها را در بحرانهای ایجاد شده در کشورهای اروپایی و آمریکا به ضوح قابل رؤیت است؛ به طور مثال و با توجه به آزادی حمل و استفاده از سلاح در آمریکا، حوادث تیراندازی به وفور اتفاق میافتد ولی آنچه به لحاظ رسانهای قابل تأمل است؛ عدم انتشار تصاویر دلخراش از اجساد است؛ چیزی که در رسانههای کشور و در شرایطی مثل سقوط هواپیما یا موارد مشابه به وضوح به محلی برای رقابت رسانهها برای انتشار تصاویر فجیع تبدیل میشوند.»
خبرنگار باید با همه جوانب بحران آشنا باشد، باید مفهوم فرماندهی میدان را دانسته و خود را جدا از شرایط حاکم فرض نکند. از نظر نریمانی "رسانههای کشور از جایگاه درستی درپوشش وقایع بحرانی برخوردار نیستند، کما اینکه در معدود دفعاتی که شرایط مناسب فعالیت فراهم شده است، تأثیر اعتماد به رسانه به وضوح در جامعه نمایان شده است.»
وی با طرح این سوال که «سالهاست که در اطرف ایران جنگ و حوادث مختلف طبیعی در حال رخدادن است، اما چه میزان از حجم اخبار منتشر شده از این حوادث سهم رسانههای ایرانی است؟»، تصریح میکند: «با وجود اینکه اهمیت اخبار کشوری مثل عراق برای ما بیشتر از کشورهای اروپایی و آمریکاست ولی تأثیر رسانههای غربی به وضوح مشهود و جهتدهی آنها به این بحرانها بر اساس منافع دولتهای خود نمایان است.»
وی تصریح میکند: «قابل توجیه نیست که اخبار رسانههای داخلی ایران درباره کشوری مثل افغانستان یا عراق که تحولات داخلی آن بر ایران تأثیر گذار است از رسانههای کشورهای اروپایی و آمریکایی تأمین شود؛ بیان این موضوع در جهت اعتباربخشی بر رسانههای خارجی نیست صرفاً بیان لزوم روایت منطقه با استفاده از پتانسیلهای کشوری است که در همسایگی آن قرار دارد. اگر منصفانه بنگریم رسانههای ما باوجود فعالیت دلسوزانه عوامل تولید محتوای خبری آنها، نقش چندانی در جهت دهی و پوشش اخبار بحرانهای اجتماعی و سیاسی منطقه ندارند و مخاطبان خبر، رسانه، های غیر بومی را بر خبرهای رسانههای داخلی ترجیح میدهند.»
چهارمرحله خبرنگاری بحران؛ از ورود تا خروج
نریمانی میگوید: «مواجهه با بحران چهار مرحله کلی دارد؛ نخستین آن چگونگی ورود به یک بحران است؛ گذشتن از این مرحله با توجه به نوع بحران حادث شده متفاوت است؛ شرایط ورود به یک منطقه جنگی به مراتب از ورود به بحرانی مثل سیل سختتر است و باید راهکارها و اصول آن آموزش داده شود و خبرنگار را با شرایط موجود آشنا کرد؛ خبرنگاری که در بحرانی مثل سیل موفق عمل کند، الزاماً در بحران و شرایط جنگی شاید از کارآیی خوبی برخوردار نباشد.»
وی میافزاید: «دومین مرحله در خبرنگاری بحران حفظ سلامتی و آسیب ندیدن در شرایط بحران است؛ جمله معروفی است که میگوید، خبرنگار خوب، خبرنگار زنده است؛ پس اولویت در وهله نخست و پس از ورود به یک بحران، حفظ سلامتی است. همراه داشتن لوازم کمکهای اولیه، داشتن شرایط روحی و جسمی مناسب و تربیت شده و ایجاد رابطه با عوامل مؤثر در بحران از موارد مهمی است که میتواند علاوه بر حفظ سلامتی خبرنگار به جنس و کیفیت اخبار تولیدی آن اثر گذار باشد.»
از نظر نریمانی «سومین مرحله، نحوه ارسال اخبار است؛ خصوصاً در شرایط حاضر و با توجه به گستردگی اینترنت و شبکههای اجتماعی و از آن مهمتر وجود شهروند خبرنگاران و دسترسی آزادتر آنان به فضاهای غیر رسمی و انتشار بیهدف اخبار، کار برای خبرنگاران حرفهای و رسانههای رسمی سختتر شده و رسانه برای اقناع مخاطبان خود، نیاز به اخبار و تصاویر اختصاصی و موثق در کمترین زمان ممکن دارد.»
به گفته وی «مرحله چهارم، نیز نحوه خروج از بحران است که باید یک خبرنگار بحران بتواند با کمترین آسیب به خود و محتوای همراهش از حلقه بحران خارج و خود را به موقعیت امنی برساند.»