چند روزی بود که از سفر آلمان به کشور بازگشته بود؛ اما هنوز خبر دقیقی از وضعیت جسمی او نداشتیم؛ حدود ساعت ۱۶ با دو ،سه خبرنگار دیگر وارد دفتر شدیم و منتظر ماندیم؛ عکاسان و تصویربرداران لنزهای دوربین خود را تنظیم می کردند تا بتوانند اولین تصاویر آیت الله هاشمی شاهرودی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را پس از جراحی و زمانی که دوران نقاهت بیماری را می گذراند، ثبت کنند.
آخرین تلالوهای خورشید در این روز زمستانی بر چهره درهم پایتخت پرتو افکنده بود. به خبرنگاران توصیه شد سوالات شان مشترک باشد تا هم رعایت حال آیت الله بشود و هم با زمان نماز مغرب و عشاء تداخلی پیش نیاید.
همین توصیه، ما را کنجکاوتر کرد تا زودتر بفهمیم حال آیت الله چگونه است؟ وسط همین بحث ها و برنامه ریزی ها، در باز شد و آیت الله هاشمی شاهرودی وارد اتاق شد؛ قدم های آهسته اش نگران کننده بود اما وقتی لبخند مهربان او در میان محاسن سپیدش نقش بست، او همان روحانی مهربان همیشه به نظر می رسید. فضای اتاق با ذکر صلوات عطرآگین گشت و صدای شات های دوربین عکاسان بی وقفه ادامه داشت.
اگرچه چشمانش دیگر آن فروغ گذشته را نداشت، اما در سیمایش همان مهربانی و صمیمیت همیشگی هویدا بود.
سخن را که آغاز کرد، آرامش در صدایش موج می زد و مانند همیشه صادقانه و صریح واژه ها را چیدمان می کرد؛ از بیماری خویش و روند درمان در ایران و آلمان گفت و اینکه برخی از پزشکان و بستگان به وی اصرار می کردند که ادامه درمان و انجام جراحی در خارج از کشور صورت پذیرد، اما وی قبول نمی کرده است.
آیت الله سه بار در بیمارستان ساسان تحت عمل جراحی قرار گرفته بود؛ یک جراحی هم در آلمان انجام داده بود، اما با وجود یک بیماری سخت، همچنان با روحیه قوی و با صلابت سخن می گفت.
وقتی به روند درمان در آلمان اشاره کرد، از پزشکان معالجش در آنجا؛ دکتر نجابت و پروفسور سمیعی تشکر کرد؛ با همان سکینه همیشگی در بیان. هر بار که نام ایران را به زبان می آورد، چشمانش از شادی و افتخار برق می زد. آیت الله توضیح داد: «پزشکانی که در خارج از کشور مرا جراحی کردند ایرانی بودند و بیمارستانی که من در آنجا مستقر بودم نیز بیمارستان خود پزشکان ایرانی بود.»
خبرنگاری پرسید: «الحمدلله که الان حالتان خوب است؟». و او با لبخندی شیرین و بیانی عالمانه پاسخ داد: «با دعای خیر مردم و تلاش پزشکان ایرانی.»
آیت الله سفر خود به آلمان را غیررسمی و شخصی عنوان کرد و گفت:« پزشکان متخصص معتقد بودند اگر این سفر انجام نمی شد و درمان در خارج از کشور صورت نمی گرفت، امکان سرایت عفونت به خون وجود داشت.»
ادامه داد:«بعد از جراحی هم متخصصان پیشنهاد کردند که به مدت یکماه در آنجا بمانم؛ ولی درخواست بنده این بود که پروتکل و روند درمان را آنها بنویسند ولی من به ایران برگردم و دوره درمان را در کشور خودمان ایران طی کنم.»
با همه ناملایماتی که در آن سفر از حرکات سخیف گروه های معاند نظام وجود داشت و آنها را تحمل کرده بود، از هماهنگی دولت و پلیس آلمان تقدیر کرد و به آرامی گفت که آثار داروهای آنتی بیوتیک نیازمند طی دوره زمانی چند هفته ای بوده اما با موافقت و نظر پزشکان برای ادامه این روند در داخل، به ایران برگشته است.
آیت الله ۶۹ ساله در جریان مصاحبه، از عمل های جراحی عمیق خود بر اثر این بیماری گفت و بی هوشی های طولانی پس از هر عمل. او روحیه عجیبی داشت. همراهانش در دفتر مجمع، نگران تر از خود آیت الله بودند؛ اما آیت الله از این که در بین خبرنگاران است و با آنها گفت و گو می کند،خرسند به نظر می رسید.
رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام آن روز یک نکته را هم با تاکید یادآوری کرد: «قدردانی همیشگی از مردم»؛
او در کنار نام مردم ایران، صفت آگاه و بصیر مقابل توطئه دشمنان را چندین بار تکرار کرد. آخرین جملات او که با صدای اذان آن غروب دیماه ۹۶ در دفتر مجمع شنیده و ثبت شد، این بود:«از خداوند متعال عزت و سربلندی مردم مان را که مدافع اتحاد و وحدت ملی و علاقه مند و عاشق رهبر و کشور هستند، خواستارم.»
صدای اذان در فضا پیچید و آیت الله به آرامی برخاست؛ در همان اتاق سجاده های نماز پهن شد و او به نماز ایستاد، جمع محدود کارکنان و خبرنگاران و عکاسان حاضر نیز فرصت را غنیمت شمردند و پشت سر آیت الله هاشمی شاهرودی به نماز ایستادند. برای بسیاری از ما، دیگر آن فرصت و خاطره هرگز تکرار نشد.
آیت الله هاشمی شاهرودی یکسال دیگر هم پس از آن تاریخ، درد و رنج کشید بی آنکه شکوه ای بکند و چیزی بگوید.
شب گذشته، اما این تن رنجور تسلیم شد و روح بلند آیت الله از کالبد خاکی اش جدا گشت تا برای همیشه در جوار معبود آرام بگیرد. آیت الله هاشمی شاهرودی به تاریخ پیوست و از این پس، نام او به عنوان عالمی برجسته، فقیهی روشن بین، سیاستمداری میانه رو و مسئولی مردم دار در تقویم انقلاب اسلامی همواره خواهد درخشید.
* داود نخکوب / خبرنگار گروه سیاسی ایرنا
درست یکسال پیش بود؛ دی ماه ۱۳۹۶ عصر یک روز یکشنبه. مدیرکل اخبار داخلی به گروه سیاسی اطلاع داد باید فوری یک خبرنگار را برای مصاحبه با آیت الله هاشمی شاهرودی به محل اعزام کنند؛ آنهم در هیاهوی جنجالی که بر سر درمان آیت الله در آلمان رخ داده بود. من مامور پوشش خبری مصاحبه شدم.
نظر شما