موافق حذف افراد نبودم/ هاشمی رفسنجانی گفت خام نباش! (بخش ۱)

حسین نصیری مدیرعامل اسبق ایرنا از تلاشش برای کسب ریاست اجلاس خبرگزاری کشورهای غیرمتعهد گفت؛ زمانی که رئیس جمهوری وقت آن را خامی می‌دانست چون معتقد بود در آن شرایط بین المللی ریاست این اجلاس به ایران داده نمی‌شود. اما او این جایگاه را از آن ایرنا کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، حسین نصیری از سال ۵۹ تا ۷۱ در رده‌های مختلف مدیریتی خبرگزاری ایرنا بوده است. وی به واسطه دوستی با کمال خرازی مدیرعامل وقت ایرنا، وارد این رسانه دولتی شد و در مقعطی از دولت سازندگی مدیریت این رسانه را برعهده داشت. نصیری در همان دوران ریاست خبرگزاری‌های اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد را به دست آورد. وی در مورد تغییرات کارکنان آژانس پارس در اوایل انقلاب گفت که مواد حذف افراد نبوده است.

وی متولد سال ۱۳۳۳ تهران و دارای مدارک مهندسی مکانیک در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد در رشته علوم سیاسی و دکتری در رشته مدیریت است.

بخش قابل توجهی از این گفت و گو چند سال قبل انجام شده است اما به مناسبت «۹۰ سالگی ایرنا» و برای تکمیل این مصاحبه، گفت و گوی دیگری نیز با ایشان صورت گرفت و ضمیمه این مصاحبه شد. آنچه در پی می‌آید حاصل ۳ ساعت گفت وگو با آقای نصیری است.

ایرنا: ورودتان به ایرنا چگونه رقم خورد؟
نصیری: مرداد ۵۹ وقتی ۲۶ ساله بودم، به خبرگزاری پارس آمدم. قبل آن باید یک منصبی را می‌گرفتم که مشروط به شرایطی بود که زیر بار آن نرفتم و بالطبع آن پست منتفی شد. تازه مدرک مهندسی‌ام را از آمریکا گرفته بودم. خصوصیاتی داشتم که بعد از انقلاب خریدار پیدا کرده بود. البته هیچ کس فکر نمی‌کرد انقلاب پیروز شود. شلوغی‌هایی بود اما این که منجر به براندازی رژیم پهلوی شود را کسی باور نمی‌کرد.

در دوران دبیرستان محمدعلی رجایی و محمد جواد باهنر معلمانم بودند. سال ۵۴ با مرتضی مطهری و سید محمد حسینی بهشتی آشنا شدم. دانشگاه بورس شده و برای تحصیل در رشته مهندسی به آمریکا رفتم. در دوران دانشجویی در آمریکا عضو انجمن اسلامی دانشجویان و دانشجویی سیاسی و به اصطلاح «شلوغ» بودم. شهریور ۵۷ که درسم تمام شد و مدرک مهندسی‌ام را گرفتم یک روز هم در آمریکا نماندم. واقعه میدان ژاله اتفاق افتاده بود و نمی‌توانستم خود را از نظر احساسی قانع کنم که در آمریکا بمانم.

قرار بود وزیر شوم ولی زیر بار شرایط این حزب نرفتم و نشدم. پیش خودم گفتم وزیر که نمی‌شوم لااقل کارمند خبرگزاری شوم.

آقای کمال خرازی را از دوران دانشجویی در انجمن‌های اسلامی دانشجویان در آمریکا می‌شناختم. سابقه انقلابی و شلوغ کاری‌ام از کمال خرازی هم بیشتر بود. من بودم که در کنفدراسیون علیه شاه سخنرانی کردم. خط مذهبی‌ها را دنبال می‌کردم. قبل از انقلاب کسی در آمریکا جرات نمی‌کرد عکس امام را بالا ببرد.

بگذریم، وقتی کمال(خرازی) مدیرعاملی ایرنا را برعهده گرفت اصرار کرد که من هم پیش او بروم. قبول کردم. حمید هوشنگی و کمال پرویزی هم آمدند.

سابقه کار خبر نداشتم


هنگامی که وارد ایرنا شدید، سابقه کار خبری داشتید؟
اصلا. هوشنگی پیشینه خبری داشت، اما من فقط سابقه فعالیت سیاسی داشتم. البته تا قبل از آن هوشنگی را ندیده بودم.

سمتتان هنگام شروع کار در خبرگزاری پارس چه بود؟
چون مسائل سیاسی را می‌شناختم سردبیر گروه سیاسی شدم. مدتی بعد هم مدیراخبار داخلی و سپس قائم مقام مدیرعامل شدم که خود خرازی بود. سال ۶۸ هم مدیرعامل ایرنا شدم. هنگامی هم که از خبرگزاری بیرون آمدم، هیچ یک از کارکنان خبرگزاری بدون خانه نبودند الا خود من. طی ۱۱ سالی که در خبرگزاری بودم نه خانه گرفتم نه خودرو نه اضافه کار.

اوضاع خبرگزاری در بدو ورود شما چطور بود؟
وقتی وارد خبرگزاری شدم عده ای از آن اخراج شدند. از حدود بیش از ۴۰۰ نفر پرسنل، نزدیک ۱۰۰ نفر از خبرگزاری رفتند.

موافق حذف افراد نبودم


موضع‌تان در قبال حذف این نیروها چه بود؟
موافق حذف این افراد نبودم. معتقد بودم باید به هر کس که موی سفید دارد و کار خود را بلد است حرمت گذاشت. این را نه تنها در خبرگزاری که در همه مسئولیت‌هایی که بعد از انقلاب گرفتم رعایت کردم. من موافق حذف این افراد نبودم. در مسئولیت‌هایی که بعد از انقلاب گرفتم به هر شخصی که موی سفید داشت و کارش را بلد بود، حرمت گذاشتم.

آقای خزاری موافق حذف این افراد بود؟
جو تندی در خبرگزاری وجود داشت و خرازی چندان در این فضا نبود که جلوی این جریان بایستد. من شلوغ‌تر از خرازی بودم. بر این باور بودم که بعد از انقلاب کسانی باید از کار کنار گذاشته شوند که منافع ملی را در زمان شاه لجن مال کرده‌اند. کسانی که میلیاردی خورده بودند. اما بالاخره هر فردی که برای مثال ۴ سال زودتر از من به دنیا آمده بود باید به کاری مشغول می‌شد، این که جرم نبود.

طبعا اگر می‌خواستیم افرادی را برای کار بیاوریم که کارمند خبرگزاری پارس در حکومت قبلی نبودند، باید می‌رفتیم و چند حاجی بازاری را می‌آوردیم. من با این حذف‌ها موافق نبودم. یک بار هم به یکی از دوستان گفتم که من تار موی امثال حاجی «برخوردار»، که مدیریت مدرسه مدیریت و پارس توشیبا را داشت به هزار تا از این نوکیسه‌های بعد از انقلاب نمی‌دهم.
یک نفر از من شعار بدی نسبت به بازرگان نشنید. من راجع به مصدق هیچ وقت کوتاه نیامدم. راجع به شریعتی هم همین طور. ممکن بود روش کار بازرگان را نپسندم اما هیچ وقت به ایشان بی حرمتی نمی‌کردم.

مصاحبه‌ها هم ایدئولوژیک بود هم تخصصی

کار جذب نیرو به کجا کشید؟
خرازی عمدتا کسانی را که در دانشگاه می‌شناخت جذب کرد، از جمله من و هوشنگی. من هم تعدادی از دوستانم را که حس می‌کردم توان فعالیت درعرصه روزنامه نگاری را دارند وارد خبرگزاری کردم، از جمله احمد بورقانی، مسعود مشایخی و مهدی هراتی.

البته هیچ کدام از این‌ها سابقه روزنامه نگاری یا مدرک تحصیلی خاصی نداشتند بلکه در مصاحبه قبول و جذب شده بودند.
اعضای گروه سیاسی را از طریق مصاحبه جذب کردم. همان اسامی‌ای که گفتم به اضافه کسی که آن موقع گرایشی به بنی صدری داشتند. دو نفر دیگر را هم جذب کردم. رضا ضیایی را که جمهوری‌چی (طرفدار حزب جمهوری اسلامی) بود مسئول اخبار حزب جمهوری اسلامی کردم. غلامرضا حسن آبادی هم به دلیل جسارت خاصش خبرنگار احزاب شد. کار شروع شد. مدتی بعد مهرنوش جعفری و سپس علی اکبر جوانفکر آمدند که از بچه‌های انجمن اسلامی خبرگزاری شدند.

مصاحبه‌هایتان برای جذب نیرو، ایدئولوژیک بود یا حرفه‌ای و تخصصی؟
همه چیز در مصاحبه بود. می‌خواستم روحیه افراد را به دست بیاورم و آنها را متناسب با علایقشان به کار گیرم.

رابطه‌تان با انجمن اسلامی ایرنا چطور بود؟
یک بار ۶ نفر از انجمن اسلامی پیش من آمدند و با من ملاقات کردند. به آنها گفتم با شما فقط به عنوان ۶ تن از کارکنان خبرگزاری دیدار می‌کنم و هیچ اسم دیگری را برای شما به رسمیت نمی‌شناسم. شخص دیگری در خبرگزاری مثل من با این‌ها حرف نمی‌زد. خرازی خیلی با آنها راه می‌آمد. آنها خیلی خرازی را تحت فشار می‌گذاشتند و یک سری چیزها را هم می‌گرفتند.

اشاره کردید که عده‌ای در ایرنا حذف و تعدادی دیگر جایگزین‌شان شدند. روال کار خبرگزاری پس از آن چه بود؟ خبرگزاری سعی می‌کرد انعکاسی از قدرت حاکم باشد یا واقعیات انقلاب را نشان دهد؟
بحث این بود که به چه شکلی باید کارنامه انقلاب را مطرح کرد. من و برخی دیگر معتقد بودیم باید به عمق ماجرا رفت و واقعیات را گفت. اما آقای خرازی نگاه محافظه کارانه‌ای داشت.

به نظر من حرفه‌ای خالص وجود ندارد. شما در کار روزنامه نگاری یا مناسبات قدرت را بازتولید می‌کنید یا در مقابل آن می‌ایستید. فرض کنید در خیابان‌ها تظاهراتی برپا بود. می‌گفتند اگر این طرفی‌ها زدند ننویسید اما اگر آن طرفی‌ها پاسخ این آنها را با کتک زدن دادند، بنویسید. اما ما زیر بار نمی‌رفتیم و هر دو را می‌نوشتیم.

برای نمونه، خبر تظاهراتی را که آن سال‌ها توسط مخالفان حجاب انجام شد روی خروجی عادی ایرنا منتشر کردید یا در خروجی محرمانه یا همان ویژه قرار گرفت؟
روی خروجی عادی خبرش را منتشر کردیم.


خروجی محرمانه ایرنا

خروجی محرمانه ایرنا بعد از انقلاب راه انداخته شد، یا قبل از انقلاب هم بود؟
قبل از انقلاب هم بود. ما ادامه دادیم. ما فعالیت مجاهدین خلق و بکش بکش‌های آن سال‌ها را هم در خروجی عادی ایرنا و هم خروجی ویژه ایرنا منتشر کردیم. وقتی خود من بودم این‌ها را در خروجی عادی قرار می‌دادم. اما خرازی می‌گفت خبرگزاری نباید وارد هر دعوایی شود.
من تعریف شیک‌تری داشتم و معتقد بودم باید بیشتر داخل وقایع شد و به آنها پرداخت.

نگاه کنترل‌گر وزری ارشاد وقت

رابطه‌تان با عبدالمجید معادیخواه وزیر ارشاد وقت چطور بود؟
او شدید به خبرگزاری پیچیده بود. من آن موقع مدیراخبار داخلی بودم و فشار بیشتر به من بود، اما یک قدم عقب ننشستم.

فشاری که معادیخواه می‌آورد چه بود؟
می‌خواست روی اخبار ایرنا کنترل داشته باشد. سابقه انقلابی نه چندان زیادی هم داشت. فکر می‌کرد چون وزیر ارشاد است می‌تواند خبرگزاری را کنترل کند. آن قدر گزارش‌ها علیه من در ایرنا زیاد شد که یک روز خرازی گفت برو و معادیخواه را ببین. گفتم: حرفی ندارم. به دفتر معادیخواه زنگ می‌زنم و وقت می‌گیرم. به دفترش می‌روم ولی اگر بیشتر از ۵ دقیقه پشت در معطل شوم، برمی‌گردم.

رفتید؟
خیر. نرفتم. اهل این نبودم که بخواهم برای کارم، شرایطی را از کسی قبول کنم. ولی انجمن اسلامی‌های ایرنا نزد معادیخواه رفتند. انجمن اسلامی ایرنا ضد کمال(خرازی) بود. البته با من بیشتر مخالف بودند.
یک تیمی هم از این طرف پیش معادیخواه رفت. طیف بورقانی بودند. تا روی صندلی نشسته بودند معادیخواه گفته بود شما بچه‌های آقای نصیری هستید!؟ گفته بودند بله ما بچه‌های نصیری هستیم.

معادیخواه به طور مصداقی به اخبار ایرنا ایراد می‌گرفت یا اشکالات وی کلی بود؟
کلی بود. می‌خواست ایرنا را اداره کند و این مسایل اصلا برایش مهم نبود. کسی مصداقی به ما چیزی نگفت. یعنی هیچ کدام از وزرای ارشاد به آن مرحله نرسیدند که برای خبرگزاری مصداق تعیین کنند. این‌ها می‌خواستند از خبرگزاری به عنوان یک ابزار استفاده کنند. برای همین گاهی از قدرت تمکین می‌کردند. اما من هیچ وقت چنین کاری نکردم. البته هر مدیری که می‌آید می‌خواهد در ادامه پست بالاتری بگیرد. خبرگزاری هم می‌توانست یک ابزار خوب برای این هدف باشد.


ایستادن مقابل وزارت ارشاد

دوره وزارت ارشاد سید محمدخاتمی چه اتفاقی افتاد؟
یادم است نقدی نسبت به یک کتاب در ایرنا منتشر شد. من آن موقع از اخبار داخلی کنار کشیدم و مدیرکل اخبار بین الملل بودم. این کتاب راجع به ۲۸ مرداد نوشته و با مجوز ارشاد هم چاپ شده بود. برخی کارهای رضا خان مثل کشیدن راه آهن را هم بیان کرده بود.
از وزارت ارشاد، نامه‌ای به ایرنا نوشته شد که به نظرم خیلی زشت بود. این نامه درباره این نقد نگاشته شده بود. البته خود خاتمی آن را ننوشته بود و من می‌دانم چه کسانی این کار را کرده بودند. همه در ایرنا می‌گفتند چه کار کنیم؟ من گفتم نامه را منتشر نمی‌کنیم. گفتند آخر نمی‌شود. گفتم می‌شود و مسوولیتش را من برعهده می‌گیرم.

خبر پخش شد که نصیری جلوی چاپ نامه ارشاد را در ایرنا گرفته است. همین باعث اختلاف بین من و خاتمی شد.
خلاصه از وزارت ارشاد آمدند و پرسیدند مشکل نامه چیست؟ گفتم: بی ادبانه است. وزارت ارشاد باید طرفدار نقد آرا باشد و به نظرات متفاوت اجازه رشد و نمو دهد. این که در این نامه ایراد گرفته شده است که این کتاب مال نهضت آزادی است و در نامه فحش و بد و بیراه به نویسنده کتاب داده شده است، که نشد. این تغییرات را در نامه بدهید. در متن آن هم از خبرگزاری تشکر کنید که در ادامه فعالیت‌هایش به نقد کتاب هم رسیده است.

گفتم نامه بی ادبانه است. وزارت ارشاد باید طرفدار نقد آرا باشد و به نظرات متفاوت اجازه نشو و نما بدهد. موضع ارشاد باید پدرانه باشد نه رقیبانه! اقتضای انقلاب این طور نوشتن نیست. به نظر من امام هم طرفدار برخورد پدرانه با این موضوعات است. نامه را اصلاح کردند و همانی شد که من خواسته بودم. بنابراین منتشرش کردیم. جالب است که همین در آینده، بستری برای رفاقت من و خاتمی شد.

هاشمی گفت نمی‌توانی

در زمان مسئولیت جنابعالی؛ اجلاس خبرگزاری‌های کشورهای غیرمتعهد نیز توسط ایرنا برگزار شد. داستان چه بود؟

اواخر دورانی که در ایرنا مشغول بودم، تلاش کردم ریاست اجلاس خبرگزاری کشورهای غیرمتعهد را کسب کنم. نزد آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت رفتم. ایشان گفت: نصیری خام نباش! در این شرایط بین المللی ریاست این اجلاس را به ما نمی‌دهند.

پاسخ دادم: من آن را می‌گیرم آقای هاشمی. ولی اگر گرفتم چه؟ ایشان با ناباوری گفت: اگر گرفتی برای ما خیلی اهمیت دارد، پس فکر خرج آن نباش!

وقتی با تلاش همکاران، میزبانی و ریاست این اجلاس را گرفتیم آقای هاشمی باورش نمی‌شد. کنفرانس در مدیریت، طرح مباحث و نتایج، ظاهراً فوق العاده بود و همه به حرفه‌ای بودن آن اذعان داشتند. یکی از اعضای هندی کنفرانس گفت حتی در جزئیات کنفرانس هم اشکالی پیدا نشد.

حضور عراق و کویت پس از اشغال عراق؛ شرکت کوبا، یوگسلاوی و حضور نمایندگان آسیای مرکزی و همین طور همسایگان ایران در این کنفرانس اهمیت بسیاری داشت.

آقای هاشمی پول برگزاری این همایش را داد؟

خیر. آن موقع دولت پول نداشت.

ادامه دارد...

اخبار گروه فرهنگی ایرنا را اینجا بخوانید.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.