ژنرالی بودم که رسانه‌ها را خفه نکرد/ایجاد رقیب برای ایرنا و گشایش فضای رسانه‌ای (بخش ۱)

فریدون وردی نژاد مدیرعامل اسبق ایرنا به «پروژه تاریخ شفاهی ایرنا» می‌گوید:‌ وقتی مدیرعامل ایرنا شدم رئیس دفتر ما در سازمان ملل از نیویورک به من پیغام داد که یکی از مدیران خبرگزاری «آسوشیتدپرس» تماس گرفته و پرسیده در ایران چه خبر است؟! چرا یک ژنرال را به‌عنوان رئیس خبرگزاری گذاشته‌اند؟!آیا می‌خواهند فضا را ببندند و رسانه‌ها را خفه کنند؟!

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایرنا، فریدون وردی نژاد ۶۸ ساله صاحب دکتری در رشته مدیریت است. وی در دهه ۶۰ عضو ارشد سپاه پاسداران بود. وردی نژاد بعد از حسین نصیری و قبل از عبدالله ناصری چهارمین مدیرعامل ایرنای پس از انقلاب اسلامی است. وی مدتی نیز سفیر ایران در چین بوده است. گفت‌وگو با وردی نژاد در محل کار وی در اتاق بازرگانی تهران انجام شد که متن آن در ادامه می‌آید:

ایرنا: آقای وردی نژاد، جنابعالی فردی نظامی و سپاهی بودید که برای مدیریت به خبرگزاری جمهوری اسلامی آمدید. چگونه این اتفاق افتاد؟

وردی نژاد: در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی در دهه ۷۰، آقای دکتر علی لاریجانی به‌عنوان وزیر فرهنگ و امور اسلامی تعیین شدند. من سابقه همکاری با آقای لاریجانی را داشتم و از قبل همدیگر را می‌شناختیم، چون در سپاه پاسداران مقداری فعالیت‌های برون‌مرزی و مسائل ارتباطی و سیاسی داشتم و ایشان هم از سپاه به‌عنوان وزیر آمدند. در نتیجه درخواست کردند من هم همراه ایشان به وزارتخانه بیایم. اول معاونت مطبوعاتی را به من پیشنهاد کردند ولی بعد گفتند برای خبرگزاری تشریف بیاورید. به هر حال آمدم و به‌عنوان مدیرعامل خبرگزاری مشغول کار شدم.

در آن زمان چقدر از ایرنا شناخت داشتید؟

من ایرنا را کاملا از نزدیک می‌شناختم چون هم علاقه‌مند به حوزه ارتباطات و مسائل رسانه‌ای و خبری بودم و هم از جهت کارم در سپاه قدس و ارتباطات‌ بین المللی که وجود داشت، در این حوزه فعالیت داشتم. در همین چارچوب، ایرنا را هم می‌شناختم مخصوصا آنکه در دوره جنگ با ستاد تبلیغات جنگ و آقای دکتر خرازی (که مدیرعامل ایرنا و رئیس ستاد تبلیغات جنگ بودند) و عزیزانی که در آن عرصه فعالیت می‌کردند، ارتباط و آشنایی داشتم. به همین دلیل، نه تنها نسبت به ایرنا بیگانه نبودم بلکه خبرگزاری را کاملا می‌شناختم.

ژنرالی برای بستن فضا؟!

با توجه به اینکه از سپاه آمده بودید، کارکنان ایرنا نسبت به حضور شما عکس العملی نشان ندادند؟

بله، ابتدا خیلی با احتیاط با من برخورد می‌کردند. به‌خاطر دارم رئیس دفتر ما در سازمان ملل از نیویورک به من پیغام داد که معاون خبرگزاری آمریکایی «آسوشیتدپرس» تماس گرفته و گفته در ایران چه خبر است؟! چرا یک ژنرال را به‌عنوان رئیس خبرگزاری شما گذاشته‌اند؟!آیا می‌خواهند فضا را ببندند و رسانه‌ها را خفه کنند؟!

گفتم: به ایشان بگویید مقداری صبور و شکیبا باشند تا ببینند ما در خبرگزاری چه خواهیم کرد.

بعد از دوره کوتاهی آنها آمده و دوباره با هم صحبت کرده بودند. شاید حدود ۸ ماه بعد باز از آسوشیتدپرس با دفتر ما در نیویورک تماس گرفته و گفته بودند: احساس می‌کنیم خبرگزاری جمهوری اسلامی یک خبرگزاری توسعه یافته می‌شود. باور نداریم که این خبرگزاری، یک خبرگزاری دولتی است. با رفتارهایی که از خبرگزاری شما دیده می‌شود و نوع فعالیت و تلاش این خبرگزاری، احساس‌مان این است که خبرگزاری بخش خصوصی است.

یک بار هم رئیس خبرگزاری رویترز انگلیس که یک خبرگزاری بین المللی است، به‌ من پیغام داد. اسمش آقای پیتر جاب بود؛ سر پیتر جاب. ایشان که سفری به ایران داشت، می‌گفت: با فضایی که در خبرگزاری دیدم و روش منطقه بندی که شما برای انتشار اخبار ایجاد کرده و اجازه داده‌اید که از چندین منطقه، خبرها بدون اینکه به تهران بیاید و در مرکز کنترل شود، روی خروجی‌ها برود؛ احساس می‌کنم که یک تحول بزرگ در عرصه رسانه‌ای ایران در حال وقوع است.

می خواهم بگویم بعد از اینکه تلاش‌های همکاران حرفه‌ای من در خبرگزاری نتیجه داد و ایرنا پویایی خود را به نمایش گذاشت، دیدگاه‌هشان عوض شد. نگاه خود بچه‌ها هم بعد از مدتی تغییر کرد و فضا اصلا چیز دیگری شد.

می‌گویند وقتی وارد ایرنا شدید همه همکاران ارشد خود را از سپاه قدس آوردید. آیا صحت دارد؟

به‌هیچ‌وجه. تقریبا می‌شود گفت هیچکس را از نیروی قدس به خبرگزاری نیاوردم، حتی یک نفر!. فقط یکی از دوستانی که از نیروی قدس رفته بود و کار طرح و برنامه‌ای و در اصل بودجه‌ای می‌کرد، را یکی دو سال بعد از آمدنم به خبرگزاری آوردم. همه مدیرانم را از میان بچه‌های اصلی خبرگزاری انتخاب کردم. معاون خبر، مدیر خبر، سردبیر ارشد، اخبار بین الملل و ... همه از بچه‌های اصلی خود خبرگزاری بودند.

تلاش برای ایجاد رقیب

وقتی وارد خبرگزاری شدید، چه ایده‌ها و برنامه‌هایی در ذهن‌تان بود ؟

با مطالعه‌ای که روی وضعیت ارتباطات و خبر کرده بودم به این نتیجه رسیده بودم که خبرگزاری، نیازمند یک بازسازی جدی و تلاش برای چسبندگی به مخاطب است. ایرنا یک تفاوت و تمایز اصلی با سایر رسانه‌ها و مراکز خبری کشور داشت. چندین دهه تجربه انباشته، کار حرفه‌ای وسیع و بزرگ، و نیروهای حرفه‌ای ارزشمند و توانا، جزو داشته‌های خبرگزاری بود.

با این حال، سیستم خبرگزاری از نظر سخت افزاری و شبکه ارتباطی‌ نیاز به بازسازی جدی داشت که در همان مراحل اولیه، سه هدف را ترسیم کردیم؛ یکی، روزآمد کردن و تلاش برای توسعه نرم افزاری خبرگزاری. دوم، توسعه ساخت و ساز دفاتر و مراکز خبرگزاری در داخل و خارج از کشور و سوم، تجهیز نیروها به دانش روز. در این مسیر، ایجاد دانشکده خبر یکی از برنامه‌هایی بود که از طریق آن، همکاران بتوانند به شکل تخصصی، فعالیت خبری و ارتباطی خود را ارتقا دهند. مثلا یک خبرنگار اقتصادی از ۱۴۰ واحد درسی که باید در دانشکده خبر می‌گذراند، حدود ۷۰ واحدش در رابطه با ارتباطات و رسانه و۷۰ واحد دیگر در باره اقتصاد خرد و کلان بود. در سیاست هم همینطور، در ورزش هم همینطور، در مسائل بین المللی و سایر حوزه‌ها نیز همینطور. ما به آموزش زبان خارجی و تقویت ارتباطات بین المللی نیز توجه جدی کردیم.

ژنرالی بودم که رسانه‌ها را خفه نکرد/ایجاد رقیب برای ایرنا و گشایش فضای رسانه‌ای (بخش ۱)

یکی از موارد دیگری که دنبال آن بودیم این بود که برای ایرنا که خبرهای خیلی زیادی را به‌عنوان تنها خبرگزاری آن زمان داشت و تنها خبرگزاری قدرتمند ایران بود - فقط صداوسیما واحد مرکزی خبر را داشت- رقیب‌هایی به‌وجود آوریم که تحرک بیشتری به این بدنه بزرگ بدهد. این اتفاق بحمدالله در سال‌های میانه حضور ما در خبرگزاری رخ داد و خبرگزاری‌های متعدد دولتی، نیمه دولتی و خصوصی مثل ایسنا، فارس و ... ایجاد شد. در نتیجه، فضای رسانه‌ای نسبت به گذشته، خیلی بازتر شد. بر همین اساس، ایده راه اندازی روزنامه‌ها از جمله روزنامه ایران هم توسط خبرگزاری شکل گرفت. در آن زمان، دولت هم علاقه‌مند بود که یک روزنامه مرتبط با خودش داشته باشد. با این کار، خبرگزاری با مخاطب و مصرف کنندگان، ارتباط مستقیم برقرار کرد، چون همانطور که می‌دانید کار اصلی خبرگزاری‌ها، تولید خبر و ارائه آن به سایر رسانه‌ها اعم از مطبوعات و رادیو و تلویزیون است و خبرهای آنان به طور غیرمستقیم به مخاطبان می‌رسد.

مشورت با رئیس جمهور

وقتی می‌خواستید به ایرنا بیایید با آقای هاشمی رفسنجانی هم مشورت کردید؟

طبیعتا؛ چون در آن موقع آقای هاشمی رئیس جمهور بودند، وزیر ارشاد، آقای لاریجانی در آن مقطع با ایشان مشورت کردند. ایشان هم خیلی تایید کرده بودند چون من را خیلی خوب و از نزدیک می‌شناختند. من خودم هم با آقای هاشمی رفسنجانی مشورت کردم و ایشان تاکید زیادی داشتند که به خبرگزاری بیایم.

علاوه بر ایجاد دانشکده خبر و روزنامه ایران، چه ایده‌های دیگری را در ایرنا عملی کردید؟

یکی از مهم‌ترین کارهایی که کردم ایجاد ارتباط با خبرگزاری‌های حرفه‌ای بین المللی بود. در آن مقطع هم به جهت آموزشی و هم به جهت ارتباط‌ حرفه‌ای، با خبرگزاری‌های بزرگ بین المللی تفاهم‌نامه امضا کردیم؛ تقریبا با تمام خبرگزاری‌های منطقه‌ای.

ایده منطقه‌ای کردن خبرگزاری و سپردن اختیارات به بخش‌های مختلف ایرنا نیز جزو برنامه‌های من بود که بحمدالله توانستم آن را دنبال کنم. ایجاد فضایی که خبرگزاری قادر شود مقداری به بازتر شدن فضای رسانه‌ای کشور کمک کند هم از دیگر برنامه‌ها بود که البته، در مواقعی، مشکلاتی برای خبرگزاری و برخی دوستانمان به‌وجود آمد.

در آن ایام و در مقاطعی، علیه عده‌ای از همکارانم در ایرنا شکایتی از سوی افراد یا نهادها ثبت و فشارهایی به ما وارد شد، ولی خبرگزاری در مجموع موفق شد کمک کند تا فضای آرام‌تر، بازتر و متفاهم‌تری در عرصه رسانه‌ای در کشور ایجاد شود.

به شکایت‌ها اشاره کردید. میانه شما با قاضی سعید مرتضوی چطور بود؟

میانه‌ای به آن معنا نداشتیم و شاید بتوان گفت درگیری‌هایی هم بین ما به‌وجود می‌آمد. در آن فضا ایشان اعتقاداتی در رابطه با مسائل رسانه‌ای و نوع فعالیت‌های خبری داشتند که از نظر حرفه‌ای به مصلحت خبرگزاری نبود. به همین دلیل، چون مقداری همکاران ما زیر فشار قرار می‌گرفتند من و آقای مرتضوی با هم چالش داشتیم.

انتشار علنی خبرهای محرمانه

شنیدم آقای مرتضوی به شما گفته بود حتی خبرهای خروجی ویژه (محرمانه) ایرنا هم باید کنترل شود، یعنی هر خبر ویژه‌ای را هم حق ندارید منتشر کنید. آیا این موضوع صحت دارد؟

این‌ها شاید آرزوهای ذهنی و رویاهای ایشان بود، ولی امکان تحقق نداشت. ما نه‌تنها در رابطه با اخبار ویژه هیچ مرزی قائل نبودیم چون اخبار آن برای شبکه خاصی از مسئولان توزیع می‌شد، بلکه خبرهای با طبقه بندی بالاتری هم برای مقامات ارشد کشور داشتیم.

علاوه بر آن، ما تلاش کردیم هم در خبرگزاری و هم در روزنامه ایران، خبرهای ویژه را تبدیل به خبرهای مطبوعاتی کنیم تا مردم هم از آن مطلع شوند. اگر دقت کرده باشید «ستون دیگه چه خبر؟» در روزنامه ایران، فقط خبرهای خط خبری ویژه ایرنا را منتشر می‌کرد، یعنی خبرهای دارای طبقه بندی را منتشر می‌کرد. تمام تلاش بنده و معاونان محترم خبر من و سردبیرها این بود که از حجم اخبار ویژه و طبقه بندی شده بکاهیم و تا آنجا که ممکن است و به مصالح ملی ضربه نمی‌زند، آن خبرها را در فهرست اخبار قابل انتشار قرار دهیم.

اوایلی که به خبرگزاری رفته بودم، ایرنا بولتن ویژه‌ای را به صورت روزانه منتشر می‌کرد. این بولتن ۷۰-۸۰ صفحه بود و گاهی به ۱۵۰ صفحه هم می‌رسید. در یک مقطع تقریبا دو سه ساله، این بولتن تبدیل به دو سه صفحه شد و فقط اخباری که بسیار بسیار ضروری بود تا مقام‌ها و مسئولان مطلع باشند، در آن قرار می‌گرفت. در مقابل، حجم اصلی اخبار آن وارد خبرهای مطبوعاتی و منتشره شد.

شنیدم یکی از رموز موفقیت جنابعالی در ایرنا این بوده که میانه بسیار خوبی با رئیس جمهور وقت، آقای هاشمی داشتید. الان هم سردیس آقای هاشمی را در اتاق شما دیدم. میانه شما با ایشان چطور بود؟

اگر مقداری به دوروبر اتاق نگاه کنید، تصویر امام خمینی و مقام معظم رهبری را هم می‌بینید.

حمایت هاشمی رفسنجانی

بله، این عکس‌ها در اتاق تمام مدیران هست...

ولی اینجا این عکس‌ها حالت رسمی ندارد چون جایی که الآن شما با من مصاحبه می‌کنید، متعلق به بخش خصوصی است. این عکس‌ها در این اتاق، نسبت بنده را با کشور و انقلاب نشان می‌دهد. مجسمه آقای هاشمی هم در یکی از نشست‌ها و همایش‌ها به ‌عنوان هدیه به من داده شده و در اتاقم هست.

فراموش نکنید در دوره‌ای که تقریبا یک دهه رئیس یا مدیرعامل خبرگزاری ایرنا بودم، دو رئیس جمهور حضور داشتند. اول آقای هاشمی رفسنجانی بودند، بعد هم آقای خاتمی. در این دوره، ۴ وزیر عوض شدند. یعنی وزیر اول، آقای لاریجانی بود. بعد آقای میرسلیم آمد. سوم، آقای عطاءالله مهاجرانی بود و در نهایت نیز آقای مسجدجامعی وزیر شد. من تلاش داشتم تعامل مناسبی با همه این عزیزان داشته باشم.

آقای هاشمی چون فردی نواندیش، فکور، عمیق و دارای نگاهی بلند و همه‌سونگر بود، بسیار ما را پشتیبانی کردند. در بسیاری مواقع وزرا گلایه‌های زیادی از ایرنا و روزنامه ایران داشتند ولی معمولا آقای هاشمی از فضای باز ارتباطی و آزادی‌های اجتماعی و گردش مناسب خبر حمایت می‌کردند. به این جهت، مناسبات نزدیک و خوبی با مرحوم آقای آیت الله هاشمی داشتم.

در مورد دفترهای خارجی هم بفرمایید. شما دفاتر خارجی ایرنا را توسعه دادید...

اعتقادم این بود اگر ایرنا بخواهد اثر اساسی خودش را در ایجاد ارتباط و ملت‌سازی در داخل کشور داشته باشد، باید قادر باشد در سطح بین المللی و منطقه‌ای نیز رقابت مناسبی ایجاد کند. در آن مقطع، خبرگزاری دفاتری در خارج داشت ولی من به‌عنوان یک فعالیت اصلی و اساسی تلاش کردم هم در سطح منطقه و هم در سطح بین المللی، خبرگزاری توسعه بیشتری پیدا کند و ارتباطات حرفه‌ای، آموزشی و تجربی آن بیشتر شود.

فکر می‌کردم در داخل، ایرنا دیگر به سطح و اندازه لازم رسیده است و حالا باید در تعاملات بین المللی و انتشار اخبار به زبان‌های مختلف در خارج از کشور فعالیت داشته باشد. براین اساس، دفاتر ایرنا را خیلی گسترش دادیم.

حلالیت طلبی انصار حزب الله

ظاهرا چالشی هم با انصار حزب الله و آقای حسین الله کرم در دوره مدیریتی خودتان داشتید که آنها به زور وارد ساختمان ایرنا شدند. ماجرا چه بود؟

برخوردی در کار نبود. این ماجرا مربوط به زمان بعد از دوم خرداد ۷۶ و پیروزی آقای خاتمی و اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری است. در آن ایام فضای سیاسی جامعه خیلی داغ بود. برخی جریان‌های سیاسی که شاید مقداری بسته‌تر فکر می‌کردند، برداشت‌شان این بود که خبرگزاری جمهوری اسلامی و روزنامه ایران باید همان حال و هوا و تفکر آنها را دنبال کند.

ژنرالی بودم که رسانه‌ها را خفه نکرد/ایجاد رقیب برای ایرنا و گشایش فضای رسانه‌ای (بخش ۱)

اما ما یک تقسیم کاری کرده بودیم. اعتقاد بنده این بود که خبرگزاری ایرنا، خبرگزاری ملی است و باید همه جریان‌های مختلف سیاسی در آن سهم داشته باشند. ایرنا باید به یک اندازه و با یک نگاه به همه توجه داشته باشد و محلی برای طرح دیدگاه‌های مختلف جریان‌های گوناگون سیاسی باشد. این کار در آن مقطع برای برخی جریان‌ها، خیلی خوشایند نبود. من گفته بودم خبرگزاری باید جنبه ملی داشته باشد و برای کل کشور تمام قوا و همه جریان‌های سیاسی فعالیت کند اما روزنامه ایران با فضای نسبتا بازی، مرتبط‌تر و نزدیک‌تر به دولت بوده و همگامی بیشتری با آن داشته باشد. این فضا در آن مقطع برای دوستان قابل قبول نبود. برخی جریان‌ها مانند انصار حزب الله، انتظارات دیگری از خبرگزاری داشتند. به همین دلیل از طرف آنها یکی دو بار برخوردهایی با بخش‌های مختلف ما پیش آمد. یک بار هم به‌عنوان مهمان به داخل خبرگزاری آمدند. من آمدم و دیدم همه دوستان جمع هستند. آنها را به نمازخانه دعوت‌ کردیم و آنجا بردیم‌. وقتی افراد حاضر در آنجا را دیدند و همکاران ما آمدند و یکی یکی صحبت کردند اعم از معاون من، سردبیر من، مدیر خبر داخلی، مدیر خبر خارجی، مدیر بین الملل، سردبیر ارشد و ....؛ انصار حزب الله دیدند همه این‌ها بچه‌هایی هستند که در جبهه بوده‌اند. تعدادی‌ از آنها اصلا به این‌ها بعضی آموزش‌ها را داده بودند. بعضی‌شان جانباز بودند. منتها، همه عضو خبرگزاری بودند غیر از همان یکی دو نفری که خدمت شما عرض کردم که از بیرون و از سپاه آمده بودند که یکی‌شان در روزنامه ایران بود و دیگری در خبرگزاری. برای انصار حزب الله، خیلی فضای عجیب و جدیدی بود. به همین خاطر، از ما حلالیت طلبیدند و از خبرگزاری رفتند.

کیهان آتش بس داد

جریان جدال قلمی ایرنا با روزنامه کیهان و آقای حسین شریعتمداری در آن ایام چه بود؟

این موضوع به مسائلی بر می‌گشت که در سال ۱۳۷۸ در دانشگاه و کوی دانشگاه (خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران) اتفاق افتاده بود و مواردی که در آنجا پیش آمد. کیهان یا بخشی از نویسندگان کیهان در آن مقطع تلاش داشتند که ایرنا و بنده را هم به‌ ورود در این قضیه، متهم کنند. اینکه ایرنا به وظایف خود عمل نکرده است، ایرنا در آتش دمیده است، ایرنا با جریان‌هایی که با این قضیه فعال بودند، همراهی و همگامی کرده است و... در مجموع، به دنبال تشکیل پرونده‌ای برای ما در راهروهای دادگاه‌ها بودند.

حس کردیم این ممکن است خدای نکرده توطئه‌ای علیه فضای رسانه‌ای باشد. گفتیم به جای اینکه بخواهیم در دالان‌های دادگاه‌ها از خودمان دفاع کنیم، بد نیست در افکار عمومی از خودمان دفاع کنیم، لذا پاسخ دادیم. تا قبل از آن به هرچه کیهان و جریان‌های مختلف در رابطه با ایرنا و ایران می‌نوشتند، هیچ‌گونه پاسخی نمی‌دادیم و با سکوت عبور می‌کردیم. ولی در آن مقطع، حس مسئولان ایرنا در نشستی که داشتیم، این بود که دیگر فضا بیش از اندازه یک‌سویه شده و ممکن است ما را به یک مساله امنیتی متهم کنند. بر این اساس، از خودمان دفاع کردیم و بحمدالله، بعد از دوره‌ای هم مشخص شد حق با ایرنا و روزنامه ایران است و کیهان برای نخستین بار در زندگی‌اش کوتاه آمد و بعد از مدت‌ها جدال، در آخرین روز گفت؛ بین دو برادر مسلمان اختلاف نظری به‌وجود آمده است اما چون منافقین و جریان‌های ضد انقلاب سوء استفاده می‌کنند ما بحث را قطع می‌کنیم.

آن‌ها یک روز بعد از ظهر حملاتشان علیه ایرنا را قطع کردند (چون کیهان روزنامه عصر بود)، فردا صبحش هم ما قطع کردیم و گفتیم: بسیار خب، اگر شما قبول کردید که مشکلی نیست.

گفت و گو از : ناصر غضنفری، محمدرضا نادری گیسور

اخبار گروه فرهنگی ایرنا را اینجا بخوانید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.