به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایرنا، وی همچنین در این گفتوگو که بخش اول آن منتشر شده از مجله پرتیراژ «ایران جوان» سخن میگوید که توسط موسسه مطبوعاتی ایران منتشر شد و شمارگان آن به ۶۰۰ هزار نسخه رسید. همچنین از مسائلی مرتبط با روزنامه ایران سخن گفت و به سوالی در مورد دلایل موفقیتش در ایرنا پاسخ داد. او همچنین به رویکرد خبرگزاری در مورد دولت پرداخت و گفت: دولت را مفصل نقد میکردیم.
ایرنا: یکی از اقداماتی که جنابعالی کردید تاسیس روزنامه ایران بود. این روزنامه متعلق به بخش خصوصی است یا دولتی؟
وردی نژاد: روزنامه ایران، ایده مشترکی بود برای همان تنوع مخاطبی که عرض کردم در ایرنا دنبال آن بودیم تا بتوانیم نزدیکتر به مخاطب حرکت کنیم. ما علاوه بر روزنامه، دنبال رادیو هم بودیم و ایده رادیو خبر هم در ذهن ما بود که آن هم داستان جداگانهای دارد و آن را در گفتوگو با روزنامه ایران، مفصل شرح دادهام. بعدا آن رادیو خبر که ایده ایرنا بود، تبدیل به رادیو پیام شد که همچنان برنامه پخش میکند و سالهاست فعال است و یکی از موفقترین شبکههای ارتباطی و رادیویی ایران است.
در هر حال، در آن مقطع خیلی فکر کردیم به اینکه چگونه میتوانیم از اخبار و اطلاعاتی که خودمان داریم، استفاده بهتری داشته باشیم و مقداری به باز شدن فضای آن روز و مدرنتر شدن انتشار اخبار و اطلاعات کمک کنیم. در نتیجه، ایده روزنامه شکل گرفت. در آن مقطع، دولت هم مقداری توسط رسانههای مختلف و جریانهای سیاسی و روزنامههای مرتبط با آنها زیر فشار بود. بنابراین، برای اینکه بتواند تریبونی داشته باشد، فضا خیلی آماده بود. البته ممکن است آن چیزی که از تاسیس روزنامه در ذهن دولتیها بود، حالت تبلیغاتی، پروپاگاندایی و حالت روابط عمومی باشد، ولی ما فضا را به سمت یک روزنامه ملی بردیم که علاوه بر اینکه بتواند نسبتی بین دولت و ملت برقرار کند، هم چشم ملت باشد هم زبان دولت. یعنی بتواند هر دو حالت را داشته باشد. مردم ببینند آنچه در جامعه هست در اینجا درج می شود. دولت هم یک زبان گویشی در روزنامه داشته باشد تا بتواند کار کند. بنابراین این ایده شکل گرفت. تنها نگرانی ما این بود که اگر روزنامهای منتسب به دولت باشد، ممکن است جذابیتی برای مخاطب و عموم مردم نداشته باشد. به همین دلیل روزنامه طوری طراحی و بهگونهای باز و مردمی و متنوع و زیبا ارایه شد که جزو تیراژهای اول کشور قرار گرفت و الحمدالله، همچنان هم می درخشد.
روزنامه ایران مخاطبان بسیاری پیدا کرد چون تجربه عزیزانمان در ایرنا بود. علاوه بر آن، تجربه قلمزنان قدیمی کشور بود که در روزنامههای گذشته و در دوران و دهههای گذشته فعال بودند. در کنار این دو گروه، نیروهای جوان و تحصیلکرده هم جذب شدند. به این ترتیب، دو سه نسل در کنار هم قرار گرفتند و روزنامه را حدود ۱۰ سال منتشر کردیم.
اول بهمن ۷۳ این روزنامه منتشر شد و همین اخیرا جشن ۴۰ سالگی آن را گرفتند. با این حال، معتقدم راه اندازی این روزنامه کار بنده نبود بلکه کار یک تیم و جمع مشترک بود و تجربه موفقی هم در عرصه مطبوعاتی کشور بود. شاید بتوان گفت دو روزنامه جدید دولتی و عمومی در آن مقطع، یعنی روزنامه ایران و روزنامه همشهری با فعالیت خود، یک تحول نو و گسترده در عرصه مطبوعات ایران بهوجود آوردند.
از نظر جنابعالی به عنوان موسس روزنامه ایران، این روزنامه دولتی است یا خصوصی؟
این تکه از بحثم در مورد روزنامه ماند. در مورد اینکه سوال کردید دولتی است یا خصوصی، باید بگویم ما آنجا را طوری برنامه ریزی کردیم که روزنامه، روزنامه خبرگزاری باشد. چون به هرحال آنجا خبرگزاری رسمی کشور یا بهتعبیری دولتی بود و در نتیجه، روزنامه هم روزنامه دولتی میشد. اما موسسه ایران را هم شکل دادیم که روزنامهها را منتشر کند یعنی روزنامه ایران، ایران ورزشی، ایران دیلی، الوفاق، ایران سپید، ایران آذین، ایران سال، انتشارات کتاب و... مجموعه اینها وابسته به موسسه ایران بود و موسسه ایران هم یک موسسه بخش خصوصی است. در اصل، پیمانکار و کارگزاری روزنامه ایران برای خبرگزاری بود و در آن ترکیبی از کار دولتی و کار بخش خصوصی انجام میشد. عمده آن هم کارهای برونسپاری بود. این شاید ایده موفقی در کار مشترک دولتی و بخش خصوصی بود.
مجلهای با شمارگان ۶۰۰ هزار نسخه
زمانی که ایران شروع به فعالیت کرد، روزنامه تاثیرگذاری بود و همچنان هم هست. میگویند یکی از اهداف شما آن بود که نیروهای خود ایرنا روزنامه را بچرخانند ولی در ادامه راه مشکلاتی از نظر قانونی پدید آمد که خبرنگاران ایرنا دیگر نتوانستند آنجا بمانند. ماجرا چه بود؟
بله. در آن زمان، بخش قابل توجهی از بچههای ایرنا وارد روزنامه ایران شدند، مثلا من مدیرمسئول بودم و سردبیر روزنامه، مسئول پژوهش خبرگزاری بود. آقای محمدتقی روغنیها که معاون خبر خبرگزاری بود بعدا جانشین مدیرمسئول شد. آقای خادم المله که مدیر اخبار ایرنا بود در روزنامه هم مسئولیت داشت، آقای جعفری سهامیه، آقای اسلامیفرد و بسیاری از مدیران و سردبیران ایرنا در روزنامه هم مسئولیت داشتند. در بخشهای پشتیبانی مثلا آقای سنگتراش که معاون اجرایی ایرنا بود، در روزنامه هم معاون اجرایی بود. ما تلاش کردیم تا آنجا که ممکن است از بچههای ایرنا در روزنامه استفاده شود به گونهای بخشی از خبرنگاران صبح به ایرنا میرفتند و بعدازظهر به روزنامه میآمدند. بخشی هم بهصورت دورکاری برای روزنامه کار میکردند و در اصل، خبرهایشان در آنجا ارزیابی و هزینهای به آنها پرداخت میشد.
اما، اندکی بعد، اعلام شد چون یک نفر نمیتواند دو بار از صندوق دولت حقوق بگیرد، عذر بسیاری از خبرنگاران و کارکنان ایرنا را در روزنامه ایران خواستند...
بله، چنین مسائلی رخ داد ولی اینها برای زمانهای بعد است. بعد از ما تحولاتی رخ داد و یک سلسله مشکلات بهوجود آمد.
ولی در هر حال، یکی از برجستگیها و تمایزات روزنامه ایران نسبت به سایر روزنامهها، اتصالش به خبرگزاری بود؛ هم از جهت عکس، گرافیک، تجربه، کار حرفهای، نوآوری و هم از نظر کار خبری و کار فنی. مجموعه اینها توان پشتیبانی خبرگزاری برای موسسه ایران و خود روزنامه ایران بود. مثلا سردبیر روزنامه ایران دیلی ما که انگلیسی بود، مدیر بین الملل ایرنا بود. سردبیر روزنامه الوفاق عربی آقای مصیب نعیمی بود که سردبیر بخش عربی ایرنا بود. تقریبا این امتزاج کاملا وجود داشت و توانست حرکت جدیدی ایجاد کند. البته بخشی از بچهها هم در نشریههای جانبی فعال شدند. مانند ایران جوان که یکی از مجلههای موفق جوانان بود. یادتان هست؟
بله. فکر میکنم تیراژش به نیم میلیون هم رسید.
بله ۶۰۰ هزار نسخه.
یعنی در بین مجلهها رکورد زد؟
تقریبا. مجلههای دیگری هم مانند ایران آذین داشتیم. ویژه نامههایی هم برای آخر هفتهها منتشر میکردیم. سالنامه ایران هم بود. همه اینها چیزهایی بود که با پشتوانه ایرنا بهویژه امکانات فنی، امکانات عکس و امکانات گرافیک آن در روزنامه ایران منتشر میشد.
دولت را مفصل نقد میکردیم
شما در روزنامه ایران یا خبرگزاری ایرنا، دولت را هم نقد میکردید؟
مفصل. مفصل با دستگاهها و وزرا دعوا داشتیم؛ در روزنامه و حتی در خود خبرگزاری. یک مجموعه داشتیم که گفتهها و اقوال مربوط به وزرا پیگیری میکرد. مثلا میگفتند در فلان موقع این کار را انجام خواهیم داد. این تعهدات و قولهایی را که به مردم میدادند طبق زمانی که داده بودند را پیگیری می کردیم. سراغ آنها میرفتیم. اگر پاسخ میدادند که مثلا به این دلیل نتوانستیم این قولی که دادیم را عمل کنیم، آن را درج میکردیم. اگر نه، رهایشان نمیکردیم. چند روز یک بار گزارش و مطلب میزدیم که پس چه شد؟! قولی که به مردم دادید چه شد؟!
میگویند از دوره شما به این طرف، خبرگزاری جمهوری اسلامی به خبرگزاری دولت تبدیل شد و از حالت خبرگزاری نظام بیرون رفت. آیا این تحلیل و نقد را قبول دارید؟
اینگونه برداشت ها را باید برعهده مخاطبان بهعنوان بهرهوران محصولات بگذارید. اما واقعیت این است که کار ایرنا در دورههای جدید، بهنظرم سختتر شده است، بهخاطر اینکه در آن موقع ما تلاش کردیم تعدادی رقیب برای ایرنا بیاوریم تا از انحصار خارج شود و پیکر سنتی، قدیمی و ناچابک آن بتواند چابکتر شود و قویتر جلو برود. الحمدالله، این اتفاق افتاد و در نتیجه آن، ایسنا بهوجود آمد، مهر و ایلنا و ... به وجود آمدند.
آیا از وجود رقیب راضی بودید؟
همه اینها را خود ما آموزش دادیم. ما آنها را راه انداختیم و ما تلاش کردیم که این اتفاق بیفتد، چون اینها را برای ایرنا ضروری میدیدم. معتقد بودم هر چه رقیب و تنوع بیشتر باشد، امکان باز شدن فضا بیشتر فراهم میشود. در نتیجه، تحرک ایرنا بیشتر میشد و بچهها احساس رقابت بالاتری میکردند. بهنظرم اینطور میآمد که اگر ایرنا رقیب نداشته باشد، فرسوده میشود. اگر ایرنا رقیب نداشته باشد در درون خودش غرق میشود و تحرک نخواهد داشت، چون در فضای بدون رقیب هر کاری که میکند، اول است. به همین دلیل باید کسان دیگری هم کارهایی در این زمینه میکردند که این اتفاق هم افتاد. الآن در بعضی مقاطع میبینید که برخی خبرگزاریها، همپای ایرنا حرکت میکنند.
البته، در حال حاضر به شکل علمی قضاوتی ندارم که بگویم وضع آنها الآن نسبت به ایرنا چگونه است و ترجیح میدهم صحبت نکنم که در حال حاضر، کدام خبرگزاری بهتر است و یا کدامیک توانسته اند قویتر عمل کنند. اما چیزی که کاملا مشخص است، این است که الآن رقابت در رسانهها خیلی بالاست.
حالا که فضای مجازی، اینترنت و ماهوارهها و... هم آمدهاند، کار خیلی پیچیدهتر شده است...
بله. بنابراین، اگر آن فضایی که ایجاد کردیم که خبرگزاری باید خبرگزاری ملی و خبرگزاری نظام باشد و روزنامه ایران روزنامه ملت و دولت باشد، اگر بعدا بنا به گفته شما، آنطور که باید و شاید دنبال نشد، شاید بر اثر مسائل جاری سیاسی بوده است. شاید فشارهایی یا غفلتهایی موجب این قضیه شده است. نمیدانم. قضاوتی در این زمینه ندارم و فکر میکنم باید مخاطبان قضاوت کنند.
مهمترین شانسی که آوردم
آقای دکتر، یک تحلیل قوی این است که ایرنا در دوره شما در دوره اوج پیشرفتش بوده و به عبارتی، شما را پدر توسعه ایرنا میدانند؛ هم در عرصه فیزیکی و ساخت دفاتر شهرستانی، هم در غنیسازی محتوا، و هم در ایجاد تشکیلاتی که در کنار ایرنا شکل گرفت مانند روزنامه ایران، دانشکده خبر و مواردی که جنابعالی به آن اشاره کردید. در کنار همه اینها، ارتباط فوق العاده نزدیکی که شما با شخص رئیس جمهور مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی داشتید، هم بود. ثبات مدیریتی نیز در ایرنا وجود داشت و شما بیش از ۱۰ سال مدیرعامل سازمان بود. به نظر میرسد همه اینها باعث شد تا دوره شما دورهای کاملا منحصربهفرد در ایرنا باشد. اگر سوال کنیم که راز موفقیت خودتان را در ایرنا چه میدانید، چه پاسخی میدهید؟
بهنظرم مهمترین شانسی که من در ایرنا آوردم و مهمترین فرصتی که برایم ایجاد شد، بهرهمندی از همکاران خوب، حرفهای، با دانش و ارزشمند بود. این موفقیتی که فرمودید اگر وجود داشته باشد، کار بنده نبود. شاید، من کمترین نقش را در آن داشته باشم. عزیزانی بودند که با خون دل، سختیهای فراوان و زحمتهای زیادی هم در عرصه خبر، عکاسی، فنی، پشتیبانی، شهرستانها و خارج از کشور کشیدند.
به همین خاطر، مهمترین چیزی که بهعنوان دلیل موفقیت ایرنا میتوانم خدمت شما بگویم وجود نیروهای ارزشمند و نیروی انسانی کارآمد بود. من شانس آوردم که در مقطعی مدیرعامل ایرنا بودم که امکان بهرهمندی از نیروهای حرفهای و ارزشمند را داشتم؛ نیروهایی معتقد و پای کار. اینها بودند که در اصل خلاقیت و نوآوری را در ایرنا بنیانگذاری کردند. شانس و توفیق من در این بود که بین نسل گذشته و نسل جدید، پیوند ایجاد شد و در این تعامل، تجربهها و روحیه تحرک و سلحشوری این نسل ها و اعتقاد همه نیروها به حرکت و پیشرفت به مهمترین عامل موفقیت سازمان تبدیل شد.
البته در کنار آن، فرصت حمایت دولت از سازمان را هم در دولت سازندگی مرحوم آیت الله هاشمی و هم در دوره اصلاحات و دولت آقای خاتمی داشتیم. هر دو دولت حداکثر حمایت و تلاش را از توسعه ایرنا بعمل آوردند. این هم امکانی در مسیر توفیقات سازمان بود.
ایران، سرزمینی که دولتش رادیوتلویزیون ندارد!
چه اتفاقی افتاد که آن دولتها اینقدر محکم پشت ایرنا بودند اما به نظر میرسد این حمایتها در دولتهای بعد بتدریج ضعیف شد؟
این موضوع را باید از آنها سوال کنید. ولی از نظر من، آنها دستاوردهای ایرنا و تاثیرش را در افکار عمومی و چسبندگی دولت- ملت حس کردند. حس کردند ایرنا میتواند به آنها کمک کند.
شاید در میان کشورهای دنیا، ایران یکی از استثناها باشد که دولت مستقر در آن، رادیو و تلویزیون را در اختیار ندارد. در این شرایط تنها رسانهای که نزدیک و مرتبط و تحت تشکیلات دولت است، ایرنا یعنی سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی و روزنامه ایران است.
صداوسیما و بسیاری رسانههای کشور در اختیار دولت نیست، در حالی که در بسیاری از نقاط دنیا، دولت برای ارتباط با مردم و مخاطب، زبان (رسانه) دارد. بنابراین، شاید دلیلش این موضوع بود و دولتها حس کردند ایرنا قادر است این چسبندگی ملت - دولت را ایجاد کند و در نتیجه، از ایرنا حمایت کردند.
با این نگاه، آیا ایرنا واقعا میتواند خبرگزاری نظام باشد یا بیشتر خبرگزاری دولت خواهد بود؟
نه، حتما میتواند و باید خبرگزاری نظام باشد.
چگونه؟
به این معنا که ایرنا باید همه قوا را مثل هم ببیند و همینطور همه جریانهای سیاسی کشور را. جریان سیاسی حاکم بر کشور نبایستی تعیین کننده جهت خبرگزاری باشد. کلیت نظام و چارچوب اصلی سیاستها باید مساله آن باشد.
ما امروز تلاش ایرنا را در این مسیر و در دوره دولت وفاق می بینیم. با آمدن برادرمان جناب آقای جابری انصاری حس میکنم سازمان حرکت پرشتابی را به این سمت دنبال میکند و امیدوار هستیم که انشاءالله نتیجه بخش باشد. خبرگزاری اگر بخواهد موفق باشد باید خبرگزاری نظام و محلی برای تضارب افکار همه جریانهای سیاسی و همه قوای کشور اعم از دولت، مجلس، قوه قضاییه، احزاب، گروههای سیاسی و نحلههای فکری باشد. روزنامه ایران هم باید روزنامه دولت - ملت باشد و بتواند پیوند بین حمایت مردم از دولتشان و خدمتگزاری دولت برای ملت را برقرار کند.
گفت و گو از: ناصر غضنفری، محمدرضا نادری گیسور
اخبار گروه فرهنگی ایرنا را اینجا ببینید.
نظر شما