به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، عبدالرضا بندی متولد ۱۳۳۷ است، وی سال ۵۹ یعنی دو سال پس از پیروزی انقلاب وارد خبرگزاری جمهوری اسلامی و سال ۹۴ با پست معاون اخبار خارجی ایرنا بازنشست شد. گفت و گوی ایرنا با وی در ادامه میآید.
چه طور وارد ایرنا شدید؟
سال ۱۳۵۹ ورود من با معرفی آقای کریم دلاور یکی از معاونان سازمان صورت گرفت. ایشان گفت به اتاق خبر بروید تا از شما مصاحبه بگیرند. آن زمان، آقای حمید هوشنگی معاون خبر بود. وقتی به اتاق خبر رفتم، آقای مسعود مشایخی هم برای مصاحبه استخدامی آمده بود. ایشان چندی بعد به عنوان نماینده ایرنا به پاکستان اعزام شد و در جریان یک سانحه رانندگی مشکوک هنگام پوشش خبری سفر حضرت آیت الله خامنهای (که آن زمان رئیسجمهور بودند)، در اسلام آباد جان باخت.
پس از سلام و علیک، آقای هوشنگی شروع کرد به سوال کردن. همانطور که در اتاق خبر کار میکرد، یک سوال از من میپرسید، یک سوال از آقای مشایخی. با این و آن هم صحبت میکرد، دوباره رو به ما برمیگشت. یادش بود از من چه سوالی کرده و از آقای مشایخی چه پرسیده است. بالاخره، چهار، پنج سوال از هر کدام ما پرسید. معلوم شد من در آزمون رد شدهام و آقای مشایخی، قبول.
به آقای کریم دلاور گفتم ظاهرا در آن مصاحبه رد شدم. چون ایشان از من و تواناییام شناخت داشت، مرا برای کار به کارگزینی معرفی کرد. به ناچار پذیرفتم ولی به خودم قول دادم که روزی به اتاق خبر خواهم آمد. به هر حال، مدتی در کارگزینی و دیگر بخشهای امور اداری مشغول بودم تا اینکه از آنجا به تله پرینتر منتقل شدم.
تله پرینتر یک محیط پر سر و صدا از دستگاههایی بود که اخبار خارجی را دریافت و ارسال میکردند. شدت سروصدا چنان زیاد بود که متصدی آن، اتاقی جدا و در بسته قرار داشت تا خیلی اذیت نشود. بعد از آن، به تلکس فارسی منتقل شدم و از آنجا به شنود رادیویی رفتم. تلکس و شنود زیرمجموعههای معاونت خبر یعنی همان آقای هوشنگی بودند.
در شنود رادیویی به من گفتند باید خبرهای رادیوهای بیگانه را پیاده کنم. گفتم وقتی گوشی میگذارم، اذیت میشوم. مدیر شنود گفت اگر کار خبر بلد هستید، میتوانید اخبار دارای ارزش ترجمه به فارسی را انتخاب کنید. فهرستی از خبرها به زبانهای مختلف را به من دادند که مترجمان، تیتر آن را به فارسی ترجمه کرده و به دبیری که آنجا بود، داده بودند تا او تیک بزند کدام ارزش پیاده کردن و ترجمه دارد.
من این کار را انجام داد و مدیریت خیلی خوشش آمد.گفت شما همین کار را انجام دهید. مدتی بعد، از آنجا به اتاق خبر آمدم و در گروههای مختلف فعالیت کردم. چند سال در گروه اقتصادی و حوزه خبری شرکت نفت و پتروشیمی را داشتم. بعد از آن، چهار سال خبرنگار ایرنا در مجلس شدم. در آن زمان، آقای (علی اکبر) ناطق نوری رییس مجلس بود و من سایه به سایه، برای پوشش برنامههای خبری ایشان را دنبال میکردم. بعد از آن، خبرنگار وزارت کشور شدم و در دورهای که ۱۲ سال طول کشید، با موافقت سازمان و وزارت کشور، روزها در روابط عمومی وزارت کشور کار میکردم و شبها در ایرنا مشغول کار خبری بودم.
در وزارت کشور، مسئول تحریریه روابط عمومی وزارت کشور و مسئول اطلاع رسانی ۱۲ ستاد انتخاباتی بودم و آنجا کارهایی انجام دادم که هنوز هم ماندگار است. پس از آن، در دوره مدیرعاملی آقای احمد خادم المله (سال ۸۴) از من خواستند به دفاتر خارجی ایرنا اعزام شوم و من از میان سه دفتر برلین، دوبی و دهلی نو، دهلی هند را انتخاب کردم و پنج سال در آنجا اخبار شبهقاره هند را پوشش خبری میدادم.
عملکرد دفتر ایرنا در هند چطور بود؟
دفتر هند یکی از دفترهای موفق آن موقع بود. هر ماهه آمار فعالیت دفاتر خارجی ایرنا را میگرفتند و دفتر دهلی در میان بیش از ۳۰ دفتر همیشه، رتبه یک تا سوم بود. پس از پنج سال، به دلیل مشکلات خانوادگی به کشور برگشتم و چند سالی در شغلهای مختلف خبری بودم تا اینکه سال ۹۴ با پست معاون اخبار خارجی ایرنا بازنشست شدم.
چه قابلیتهایی در خودتان دیدید که به حرفه خبرنگاری رو آوردید؟
من اصالتا بروجردی هستم. بروجرد در زمان طاغوت، یکی از شهرهایی بود که گروههای مختلف سیاسی در آن رشد و نمو کرده و بالا آمده بودند؛ چه گروههای چپ و چه گروههای راست، مذهبی و غیر مذهبی، کارگر و غیر کارگر و راه کارگر، سران بسیاری از این تشکلها از بروجرد بودند. بنابراین، یک بروجرد شهر سیاسی بود. مرحوم پدرم هم یک آدم سیاسی بود و تاریخ را بهخوبی میشناخت. چون در چنین خانواده و محیطی بزرگ شده بودم، از همان بچگی علاقه داشتم دنبال مسائل سیاسی بروم. آن زمان همیشه میگفتم شم خبری من بالاست. همین احساس بود که باعث شد وارد ایرنا شوم.
شما پس از ۳۵ سال کار حدود ۱۰ سال پیش از ایرنا بازنشسته شدید. اکنون چه احساسی نسبت به آن دارید؟
یکی از سوالهایی که همواره برایم مطرح بوده، این است که چرا اسم خبرگزاری از خبرگزاری پارس که یک واژه ایرانی است و هیچ وابستگی سیاسی ندارد، در سال ۱۳۶۰ به خبرگزاری جمهوری اسلامی تبدیل شده است؟ استدلالم هم این است که تمام رسانههای دنیا به رغم وابستگی آنها به نهادهای حکومتی و دولتی، تلاششان این است که نشان دهند مستقل هستند. مثلا بی بی سی، همه میدانند بنگاه سخن پراکنی نظام سلطنتی است اما در ظاهر قضیه، این معنا را شما نمیبینید.
برای همین معتقدم تغییر نام خبرگزاری، کاری اشتباه بود و پیشنهادم همین الان نیز آن است که نام خبرگزاری جمهوری اسلامی به همان خبرگزاری پارس تغییر کند، هر چند چنین کاری را امروزه یکی از محالات می دانم.
شاید نام خبرگزاری در محتوای فعالیت آن خیلی اهمیت نداشته باشد ولی میتواند سرآمد تحولاتی شود. همانطور که میدانید خبرگزاری پارس سال ۱۳۱۳ در دوره رضاشاه و پس از سفر او به ترکیه و دیدن خبرگزاری آناتولی، به عنوان یکی از نشانههای مدرنیته در ایران راه اندازی شد. با این حال، تردیدی نیست که صعود خبرگزاری بعد از انقلاب اتفاق افتاده است.
خبرگزاری در دوره آقای (صادق) خرازی و بعد بهخصوص در دوره آقای (فریدون) وردی نژاد، جهش خیلی خوبی در همه زمینهها چه بهلحاظ کمی و چه کیفی پیدا کرد و در ۳۰ پایتخت دنیا و تمام استانهای کشور دفتر ایجاد کردیم. استان تهران به یک میز در ایرنا تبدیل شده است در حالی که وقتی من مدیر دفتر ایرنا در استان تهران بودم، فقط ۴۰ خبرنگار داشتم که بسیاری از کارمحصولی (حق تحریر) بودند.
از دوران خبرنگاری خود چه خاطرهای دارید؟
خاطرهها فراوان است. یکی از آنها مصاحبه من در مجلس با اکبر ترکان وزیر راه و ترابری بود که به عنوان مصاحبه نمونه در ایرنا انتخاب شد و حتی در برخی دانشگاهها و کارگاههای آموزشی نیز آن را به عنوان یک الگو معرفی میکردند.
مصاحبه در باره حادثه سقوط یک فروند هواپیمای مسافری از نوع فوکر ۲۸ متعلق به شرکت هواپیمایی آسمان بود که مهر سال ۱۳۷۳ در مسیر اصفهان به تهران در حوالی نطنز سقوط کرد و همه سرنشینان و خدمه آن شامل ۶۶ نفر جان باختند.
ماجرا این بود که من از ساعت ۸ صبح تا ۵ بعد از ظهر پشت در اتاق کمیسیون راه و ترابری مجلس نشستم تا ترکان از جلسه بیرون بیاید و با او مصاحبه کنم. در آن زمان گفته میشد، این هواپیمای مسافربری وقتی که از تهران به اصفهان میرفته، مشکل فنی پیدا میکند و مسافران معترض میشوند که این هشدارهای داخل هواپیما چیست؟ با این حال، هواپیما به اصفهان میرود و دوباره، خلبان را وادار میکنند تا با وجود نقص فنی با مسافر به مقصد تهران پرواز کند.
من در آن مصاحبه، سوالم از آقای ترکان این بود: هواپیمایی که نقص فنی داشته، چرا اجازه پرواز داشته است؟ این سوال را شاید چهار یا پنج بار تکرار کردم. یک ویژگی مصاحبه آن بود که تا به پاسخ خودم نرسیدم، وزیر را رها نکردم. آقای ترکان خدا رحمتشان کند، کمی عصبی هم بودند. اما چون جلوی در کمیسیون، همه نمایندگان ایستاده بودند و ایشان جلوی آن نمایندهها با من مصاحبه میکرد، نمیتوانست سوالهای من را پاسخ ندهد. من مدام سوالم را تکرار میکردم و ایشان هم توضیح میداد. یک ویژگی این بود.
ویژگی دیگر مصاحبه، اطلاعات زیادی بود که در مورد این هواپیما کسب کرده بودم. اظهارات خانوادههایی را که عزیزان آنها در این پرواز کشته شده بودند، پیگیری میکردم و از وضعیت هواپیما، اطلاعات دقیقی داشتم. این مطالب را در مصاحبه مطرح میکردم.
بالاخره، این اطلاعات دقیق و سماجت و اصرار من برای گرفتن پاسخ از وزیر راه و ترابری موجب شد ایشان جملهای بگویند که پس از گذشت سالها، هنوز دقیق یادم هست. آقای ترکان گفتند: شما خبرنگار هستید یا بازجو؟ همین که من میگویم، همینها را بروید و بگویید، همینها را بنویسید، همینها که من میگویم. گفتم: باشد چشم، من خبرنگار هستم ولی باید قانع شوم.
شما گفتید حدود ۱۲ سال در روابط عمومی وزارت کشور بودید. چرا از ایرنا رفتید؟
نه، من از ایرنا نرفتم بلکه همزمان اما در شیفت های جداگانه در وزارت کشور و ایرنا کار می کردم. قبل از آن، من در زمان برگزاری انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی، نماینده ایرنا در ستاد خبری وزارت کشور بودم.
در آن زمان، بارها دیده بودم که وقتی انتخابات برگزار میشود، اعلام نتایج شمارش آرا با تاخیر صورت میگیرد و بلافاصله، نتایج آرای شعبه ها را به اطلاع مردم نمیرسانند، در حالی که منطق ایجاب میکند برای جلوگیری از ابهام این کار صورت گیرد.
من در ستاد انتخابات وزارت کشور دیدم آرای زیادی در حوزه انتخابیه تهران شمارش شده بود؛ اما چون نفرهای اول، چهرههای شناخته شدهای از اصلاح طلبان بودند، وزارت کشور نمیخواست بگوید تا حالا اینقدر شمارش آرا انجام شده و این آدمها اکنون در صدر قرار دارند. مکث کرده بود تا شاید این ترکیب عوض شود.
متوجه این موضوع شدم. خبری از وضعیت شمارش آرا و نفرهای برتر تهیه کردم و آقای محمد فاضلی سردبیر گروه اجتماعی ایرنا هم آن را روی خروجی مطبوعاتی منتشر کرد. هنوز چند دقیقه از انتشار خبر نگذشته بود که مدیرکل روابط عمومی وزارت کشور به من گفت آقای (علیمحمد) بشارتی وزیر با شما کار دارد.
آقای بشارتی در همان ستاد انتخابات دفتر داشت. وقتی رفتم ایشان با عصبانیت گفت: آقای بندی این چه خبری است که داده اید؟ گفتم: کدام خبر؟ چون نمیخواستم زیر بار چنین قضیهای بروم و به اینها بربخورد. وقتی وزیر کشور اصرار کرد، گفتم: آقای بشارتی، ما که خبرهای نتایج آرا را فقط از اینجا در ستاد انتخابات کشور نمیگیریم. در فرمانداری تهران هم خبرنگار داریم. شاید خبرنگار ما در فرمانداری این خبر را داده است.
ایشان نمیتوانست توضیحات مرا قبول کند اما همان موقع دستور داد که نتایج شمارش آرا تا آن لحظه، به صورت رسمی از سوی ستاد انتخابات کشور منعکس شود. بعد از حدود دو ساعت، مدیرکل روابط عمومی وزارت کشور پیش من آمد و گفت: آقای بشارتی از من خواسته از شما بخواهم با روابط عمومی وزارت کشور همکاری کنید. من گفتم: باید از سازمانم اجازه بگیرم. در نهایت، سازمان موافقت کرد تا من روزها به وزارت کشور بروم و شبها در ایرنا فعالیت خبری داشته باشم.
فکر میکنم همان کاری که در ستاد انتخابات کشور کردم، موجب شد از آن به بعد، نتایج شمارش آرا در انتخابات مختلف به صورت لحظهای اعلام شود.
به عنوان یک پیشکسوت، چه توصیهای به نسل های جدید ایرنا دارید؟
دوست دارم این توصیهها را در قالب خاطره بگویم. وقتی هند بودم، دیدم ایرنا دفتری بزرگ با ۳۰۰ مترمربع فضا، کلی امکانات و تجهیزات و تعداد زیادی کارمند از جمله هفت مترجم دارد اما کار اصلی همه آنها، ترجمه خبرها است. به مدیران سازمان گفتم، این کار توجیهی ندارد. همین مترجمها را در تهران بگذارید تا با هزینه خیلی کمتر در همانجا ترجمه کنند و خبر بدهند. اینجا باید کار تولیدی انجام بدهیم. پذیرفتند. ما هم شروع به کارهای میدانی، انجام مصاحبه و پوشش خبری نشستهای بین المللی یا مرتبط با ایران کردیم و نتایج خوبی هم گرفتیم. از طرف، تلاش کردیم رسانههای هندی را به استفاده از اخبار ایرنا متقاعد کنیم چون با برخی از آنها توافقنامه همکاری داشتیم. یکی از آن رسانهها، آن زمان حرفی به ما گفت که بسیار مهم بود و هنوز هم ایرنا باید در آن تامل کند.
یک روز به مدیر یکی از خبرگزاریهای هند که با هم جلسه داشتیم، اعتراض کردم که چرا از خبرهای انگلیسی ایرنا استفاده نمیکنید؟ ایشان خیلی با صراحت به من گفت: به دو دلیل. یکی، اینکه ترجمه انگلیسی شما ضعیف است، و دیگر اینکه، ایرنا وقتی خبری روی خروجی انگلیسیاش میدهد، دیگر آن را دنبال نمیکند. مثلا، خبر برگزاری یک اجلاس یا وقوع یک رویداد را میدهد اما بعدا، خبر را پیگیری نمیکند تا بدانیم بالاخره، آن اجلاس یا رویداد به کجا رسید؟
اکنون اطلاع دقیقی از شرایط کنونی خروجی انگلیسی ایرنا ندارم اما میدانم بخش ترجمه فارسی خیلی خوبی داریم. از قبل داشتیم و داریم. اما برای اینکه بتوانیم ایرنا را به یک رسانه مرجع در داخل و خارج از کشور تبدیل کنیم، باید بخش انگلیسی را هم از نظر محتوایی تقویت کنیم و تنها اکتفا به ترجمه کردن نشود. حتی معتقدم ایرنای انگلیسی باید تولیدات مناسب داشته باشد. خبرنگار داشته باشد و آنها را به کنفرانسها و نشستهای مختلف اعزام کند تا اخبار و گزارشهای پرمحتوا و متناسب با ذائقه مخاطبان خود تولید و منتشر کنند. اگر ما در بخش انگلیسی موفق شویم و ایرنا را به دنیا معرفی کنیم، قطعا پیشرفت خوبی خواهیم داشت.
اخبار گروه فرهنگی ایرنا را اینجا بخوانید.
نظر شما